The lonliest shadow·۱ سال پیشبرگشتم :)خب خب خب من برگشتم با اندکی انرژی بیشتر برای اندکی فعالیت بیشتر :) میخاستم بگم که یک عضو درجه یک خانوادم تازه از ایتالیا برای مدت کوتاه بر…
The lonliest shadow·۱ سال پیشعشق شیر به آهو”شیر نری دلباختهی آهوی ماده شد. شیر نگران معشوق بود و میترسید به وسیله حیوانات دیگر دریده شود. از دور مواظبش بود… پس چشم از آهو برندا…
The lonliest shadow·۱ سال پیشدختر سیدی فروش”پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سیدی فروشی کار میکرد. اما هیچوقت به دختر درمورد عشقش چیزی نگفت....
The lonliest shadow·۲ سال پیشاز دفترچه خاطرات یک خوناشام³ The last partحسی را که با او تجربه کردم... زمانی که وقتی با او میگذشت غیر قابل توصیف بود... پس از آن شب از قبلیه جدا شدم... به جایی دور رفتم و در آنجا ز…
The lonliest shadow·۲ سال پیشاز دفترچه خاطرات یک خوناشام²گوش هایم نشنید و چشمانم ندید... نمیدانستم به بهای عاشقی برایش باید تاوان بزرگی بدهد... شبی که در جلوی چشمانم از بین رفت فهمیدم... دیر بو…
The lonliest shadow·۲ سال پیشاز دفترچه خاطرات خوناشام¹خاطراتی که برایم زندگی بودند را در این کتاب مینویسم...چشم هایی که نور راهم در شب شدند و زیبایی که روشنایی بخش زندگی ام شدند...دختری که مرا…
The lonliest shadow·۲ سال پیشدر بیست سالگی”وقتی بیست سالم بود، همان روزهایی که همه چیز طعم تازهای دارد و به معنای واقعی جوان هستی. واسه اولین بار گلوم پیش یکی گیر کرد، از اون عشقه…
The lonliest shadow·۲ سال پیشآزادیمنم انسان آزاده در این تبعید به عمری که هدر دادم به اجبار سکوت محض هوایی که رضایت نیست برای حق طلب بودن نفس هایی که راحت نیست برای رنگ…
The lonliest shadow·۲ سال پیشتنها توی خونهبرف، سرما، من، تنهایی و خانه سرد… از پنجره بیرون رو نگاه میکنم. برف زیر درخشش نور چراغ برق، چه درخشش عجیبی داره. به گمونم صدای شادی بچهها