سلام مرسده جون، وقتت بخیر!
مرسی، خیلی خوشحالم که میبینمت.
منم خیلی خوشحالم و خیلی خوشحالم که دارم یه همچین مصاحبهای رو انجام میدم. هم دلم تنگ شده بود، هم به نظرم فرصت خوبییه که یکم بیشتر با هم حرف بزنیم.
بله، خیلی خیلی ممنونم از دعوتتون. منم خیلی خوشحالم که اینجام و خوشحالم که میبینمتون. قربونت برم!
من یه کاری که دارم میکنم اینه که با آدمهایی مثل تو مصاحبه میکنم؛ کسایی که تو ایران رشته مرتبط با روانشناسی، مخصوصا روانشناسی کودک خوندن و یه مدتی کار کردن و بعد برای مقطع بالاتر اپلای کردن.
یه سری مصاحبهها رو تو یوتیوب میذارم که هم مسیر کشورهای مختلف رو به بقیه نشون بدیم، هم مسیر شما رو، و اصلاً چرا انتخاب کردید که برین یا بمونید.
مهمتر از همه، میخوایم کمک کنیم به کسایی که میخوان مثل شما این مسیر رو برن تا شاید با اشتباهات کمتر و آگاهانهتر تصمیم بگیرن.
میشه لطفاً یه توضیحی راجع به خودت بدی؟
مثلاً چند سالته؟
لیسانست کجا بود؟
چند سال تو ایران کار مرتبط کردی؟
چند وقته رفتی؟
از کجایی؟
و هر چیز دیگهای که فکر میکنی برای کسانی که مقاله رو میبینن جالب باشه.
اول از همه، واقعاً ممنونم که تو این زمینه قدم برداشتید.
من خودم وقتی داشتم کارهای اپلای رو انجام میدادم، واقعاً منابع خاصی نبود و به نظرم خیلی مصاحبههای بچههایی که این مسیر رو طی کردن، خیلی ارزشمنده.
واقعا ازت ممنونم بابت این محتوایی که اینقدر زحمت میکشی و درست میکنی.
من 28سالمه، حدود یک ساله که سوئدم.
لیسانس روانشناسی رو از دانشگاه الزهرا گرفتم.
تقریباً دو سال تو ایران کار مرتبط داشتم و تو همین مدت داشتم پروسه اپلای رو طی میکردم.
کارم به صورت عمومی با بچههای اوتیسم بود؛ به عنوان مربی اوتیسم.
الان دارم ارشد آموزش (اجکیشن) میخونم تو دانشگاه مانو، سوئد.
سوئد کدوم شهره؟
مایآها مانرو، درسته؟
خوب، مرسی.
الان یه ذره بهم بگو لیسانست کی تموم شد و فاصله بین لیسانس تا اپلای کردن چقدر بود؟
لیسانسم رو 40سالگی تموم کردم!
تقریباً یک سال و نیم طول کشید تا پوزیشن دکترا رو بگیرم.
قبلش هم از چند تا دانشگاه اپلای کرده بودم،
پذیرش از اسپانیا، ایتالیا، ایرلند و نیوزیلند داشتم،
همشون رشتههای مرتبط با روانشناسی بود؛ مثلا نوروساینس یا اجوکیشنال سایکولوژی.
ولی با مقایسهای که خودم کردم، در نهایت به نفع سوئد تصمیم گرفتم.
پذیرش سوئد برای سال دوم ارشدم بود.
حالا بهم بگو چند وقته رفتی؟
تقریباً ۱۱ ماهه اینجام.
در فاصله بین تموم شدن لیسانس و اپلای، کار کردی؟
یه ذره راجع به تجربهات بگو.
اون یکی دو سال کار برات کمککننده بود یا نه؟
اگه میتونستی برگردی عقب، باز کار میکردی یا سریع میرفتی ارشد؟
قطعا! حتی بعد از اینکه اپلای کردم، بیشتر فهمیدم که چقدر اون مهارت و تجربه کار مهمه.
هیچ چیزی صرفاً تئوری نیست.
شروع کارم با کودکان استثنایی و مخصوصاً اوتیسم بود.
اول گفتم امتحان کنم ببینم خوشم میاد یا نه، شاید این مسیر برای انتخاب رشته ارشدم باشه.
ولی وقتی کار رو شروع کردم، دیدم چقدر بیشتر علاقهمندم و اون مهارت کار با بچههای نیازهای ویژه خیلی مهمتر از چند تا کلاس دانشگاهه.
با اینکه همه میدونیم برای مهاجرت، گرفتن بورسیه در ارشد خیلی میتونه مسیر رو عوض کنه و زمانبر هم هست، این فرصت رو خیلی خوب میبینم.
یک نکته دیگه: دانشگاه ایرانم دانشگاه سراسری بود، نه جایی که اعتبارش پایین باشه یا دانشکدهای که خیلی خاص باشه.
ولی هر کسی شرایط خودش رو داره، و هر جور که بخواد پیش بره، هیچ اشکالی نداره.