ویرگول
ورودثبت نام
زری میری
زری میری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

سنگ صبور من کجاستی

امروز دچار غلبه احساسات منفی شدم

از اون روزهایی هست که فکر کردن به اینکه شاید سنگرهای دیگه نوشتاریم‌ رو چندورزی کنار بذارم، هرلحظه توی ذهنم رد میشه

این حرکت چند حالت داره اصولا

یک حالت این هست که منتظر فرد خاصی هستم و وقتی این انتظار زیاد طول میکشه ترجیح میدم از جاهایی که راه ارتباطی ای باهاش دارم فاصله بگیرم تا کمتر جلوی چشمم بیاند و به انتظارم دامن نزنن

یک حالت این هست که مشغله‌م زیاد میشه و در همون حین ارتباطای دوستا هم زیاد میشه و قاعدتا توقع دارن که خوب جوابشون رو بدم و من هم که نمیتونم از پس این خوب جواب دادن ها برییام، پس فرار رو بر قرار ترجیح میدم

یک حالت این هست که از جایی که چندوقت مرکز توجه زیادی بودم خودم رو بکشم کنار تا اون توجه هایی که بوده رو بسنجم و ببینم آیا واقعی هستند یا نه

یک حالت این هست که میبینم جایی که مرکز توجه بودم دارم کمی کمرنگ میشم، پس خودم رو مدتی حذف میکنم تا ببینم اصلا براشون اهمیت دارم یا نه


خلاصه هر حس و حال و کاری علتی داره و انجام دهنده هم علتش رو میدونه

اگر هم ازش پرسیدید که چرا فلان کار رو انجام میدی و گفت نمیدونم، بدونید که میدونه ولی یا روش نمیشه بگه، حالا یا با شما زاویه داره و جلوی شما دوس نداره حرفی بزنه یا هم کلا الان روی مود نگفتنه و هرکسی دیگه هم جلوی شما باشه بازم نمیگه.

پس با نمیدونم چمه گول نخورید

حتی همین خودِ من هم وقتی دوستام بیان سمتم و بپرسن که چی شدی باز میگم «نمیدونم چم شده» ولی توی دلم واقعا میدونم، فقط اکثر اوقات چیزی هست که از نظر خودم آبرو بر و زشت هست، و در اقلی از اوقات هم علاقه ای به حرف زدن با فرد مقابلم ندارم و اگر یکی دیگه بیاد همینو ازم بپرسه میشینم مثل بلیل براش حرف میزنم.


خلاصه که خدا کنه مخاطب اونی باشه که میخواهیم


*بازم منتظرم باش*





زریمبهمیات
زنی فعلا تنها در آستانه فصول سرد و گرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید