سلام من رها هستم
من ۱۱ سالمه و در ایران زندگی میکنم
و این داستان منه که چجوری وارد مای هیرو شدم.
(علامت شخصیت ها)
*رها یا همون میرای
<با خودش حرف زدن
$شوتو
×تویا یا دابی
#کاتسوکی
-ایزوکو
یک روز داشتم انیمه میدیم
یدفع دستم از صفحه ی گوشیم رد شد
نمیتونستم آجیم رو ول کنم برم پس نرفتم
تا اینکه تصادف کردیم:(
فقط من زنده موندم
عمه ام سرپرستیم رو به عده گرفت
و اون زمان بود که وارد انیمه ی مای هیرو شدم.
اسم و کلا همه چیم عوض شده بود
اسم: میرای
فامیلی: تورودوکی
دومین دختر خانواده ی تودوروکی
کوسه: کپی کردن
[دوشنبه صبح]
$میرای کله ی سحره پاشو دیگهههه
چشمام رو باز کردم دیدم یه یخ بالا سرمه
*عررررررررر
*این چیه! با ترس
$سلام صبح بخیر (با عصبانیت)
*عرررر این این شوتوعهههه وایسا دوباره دارم خواب میبینم .
$چی زر زر میکنی آخع پاشو یو ای دیر شد احمق.
لباسم رو پوشیدم و باهم رفتیم مدرسه
<خیلی خب اول در رو با لگد باز میکنم عررر چه خوبه >
شتلق صدای در
ایدا: این کار بی احترامی به سازنده ی درِ (دستاش رو مثل ربات تکون میده عرر)
$امروز چشه این دختر آخه؟:/
*واقعا یعنی الان باید از در معذرت خواهی کنم ربات خان؟
$میرای زود برو بشین(عصبی)
*بیخیال داداشی
#خفه شید نفلع ها تا خفتون نکردم ????
-کاچان آروم باش ?
#خفع شو دکوی نفله