♡Kennedy Love♡ ☆کندی لاو☆
♡Kennedy Love♡ ☆کندی لاو☆
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

عشق کوچولوی چویا

اتت
اتت

......

*مافیا

*چویا

چویا: کویو سان من قبول ندارم که اون رییس باشه

کویو: ولی وسیت نامه میگه...

که در باز شد و دازای اومد تو و نشست روی صندلی رییس مافیا

دازای: چیزی شده؟

کویو: نه...نه رییس

دازای : خوبه کاناعو بیا تو

یه دختر که قدش هم از من کوتا تر بود اومد تو

چویا: دازای این چیه دیگه؟

دازای: چی نه کیه

چویا: حالا

دازای : کاناعو اون آقاهه رو میبینی اون ارباب توعه

کاناعو: ایشون؟

دازای یه لبخند مهربون زد و گفت: آره همون

کاناعو اومد جلوم و گفت: سلام آقا من کاناعو هستم

خدمتکار شما

چویا: تو چند سالته؟

کاناعو: این ماه میشه ۱۸ سالم

چویا: یع..یعنی تو الان ۱۷ سالتهههههههه

کاناعو: بله آقا

دازای: خواستم یکی بیارم ازت کوتاه تر باشه چوچو

کاناعو: چوچو؟

چویا: دازایییی نه نه اسم من چویاست

کاناعو یدفعه خشکش زد داشت از ترس میمرد

دازای: چیزی شده ؟ حالت خوبه؟

چویا: کاناعو؟

کاناعو اشک از چشماش سرازیر شد لبخند زد و گفت:

م..م...من خوبم ف...فق..فقط خستم

دازای: خب مشکلی نیست اتاقت تو خونه ی چویاست

چویا: تو کی رفتی تو خونه ی مننننن

دازای: دیروز

چویا: هن

چویا: خب بیا بریم

رفتیم پایین سوار ماشین شدیم

چویا: کاناعو تو مهبت داری؟

کاناعو: ب..ب..بله

چویا: موهبتت چیه

کاناعو: میتونم تبدیل به روباه بشم و عنصر آتیش رو کنترل کنم

چویا: چه موهبت قویی ایی داری

کاناعو: ممنون

چویا: میتونی گوش و دم روباه در بیاری؟

کاناعو: بله میتونم

چویا : میشه اینکارو بکنی؟

کاناعو: اگه شما میخواید چشم

یدفعه دم و گوش روباه در آورد با خیلی کیوت شده بود

چویا: واییییی چقدره کیوتییییی

کاناعو: ههه ممنونم

چویا: غذا چی دوست داری؟

کاناعو: رامن

چویا:منم خیلی دوست دارم

کاناعو: چه جالب

کاناعو: چویا سان شما موهبت دارید؟

چویا: میدونی آرهاباکی چیه؟

کاناعو: بله خیلی باهام مهربونه

چویا: چ..چی باهات مهربونه؟

کاناعو: بله چون الهه ی روباه آتشین به حساب میام خیلی باهم مهربونیم

چویا: که اینطور خب اون موهبت منه

کاناعو: و‌...واقعاااا ببخشید که با موهبتتون بازی کردم

چویا: عیبی نداره




چویا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید