ویرگول
ورودثبت نام
وهاب نادری
وهاب نادری
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

پایان دادن هایی که برای شروعِ دوباره ضروری هستند!

داشتم به این فکر میکردم که اگه قرار باشه شروعِ دوباره داشته باشم، چه باید بکنم؟ ناگهان به ذهنم رسید برای شروع دوباره، باید اول پایان داد!


تناقض زیبایی در زندگی وجود داره؛ یک سری پایان دادن ها، پلی برای شروع دوباره هستن و در واقع موفقیت های آینده ما در کسب و کار یا هر چیز دیگه، از این رهگذر اتفاق می افته؛ اما نکته ای که باید خیلی با دقت تشخیص داده بشه، این هست که کدوم کارها باید پایان داده بشن؟ چطوری تشخیص شون بدیم؟ سوالات مهمی که اگر پاسخ درستی نداشته باشن، مثل چیدن سیم اشتباه موقع خنثی کردن یک بمب، همه چیز رو منفجر میکنن و تمام!

بعنوان کسی که همواره رشد تیم خودم برام مهم بوده و دلم میخواسته بچه های ما، در کنار من و بیزینسی که با هم داریم، علاوه بر کسب درآمد، رشد هم داشته باشن(بدون شعار زدگی)، خیلی به این موضوع فکر میکنم که تا کجای مسیر کاری میتونیم با هم بریم و کجا بهتره به همراهی مون پایان بدیم؟ چیزی که من تجربه کردم، همکارها، هم تیمی ها و بطور کلی آدمها، در یکی از این 3 دسته کلی جا می گیرن( البته این نظر شخصی من هست و ممکن شما تجربه متفاوت داشته باشین):

  • دسته اول: افراد دانا و خردمندی که هیچ مقاومتی در برابر فهمیدن حقایق و واقعیت ها ندارن
  • دسته دوم: افراد نادانی که نه تنها حقیقت رو قبول نمی کنن، بلکه تلاش می کنن تا واقعیت رو تغییر بدن و اونجوری که باب میل شون هست، به همه عرضه کنن(چقققدر خطرناک هستن این افراد)
  • دسته سوم: اشخاصی که به نظرم کاملا شرور هستن! هیچ حقیقتی رو که بر خلاف میل شون باشه نمی پذیرن و همواره حالت تهاجمی و طلبکارانه دارن( اینها هم خطرناکن اما تا حدودی تکلیف مون باهاشون روشنه)

در مورد افراد دسته اول که همه چیز عالیه و چقدر ادامه دادن باهاشون، جذاب و دوست داشتنی هست( خوشبختانه از این افراد، دور و اطرافم زیاده و همه شون خیلی هم به من لطف دارن) در این مسیر، مشاهده جریان تغییر و رشد، کسب مهارت های جدید، ایجاد ساختار جدید، ابراز انگیزه درونی و اقدام به دریافت کمک‌های تخصصی، نشانه‌های مثبتی هستن که شما را از درست بودن ادامه ارتباط مطمئن میکنه و هیچ پایانی در کار نیست.

در مورد دسته دوم که به نظر من افراد نادانی هستن، کار مسلما سخت تر میشه اما تحت شرایطی همچنان جای امیدواری هست. این دسته از آدمها تا وقتی که هشداری از طرف کسی دریافت نکنن، متوجه وخامت اوضاع نمی‌شن. اما گاهی( بر اساس تجربه خودم) بعد از یکی دو تا تذکر جدی متوجه میشن که امکان تغییر حقیقت نیست و اوضاع داره خطری میشه و تصمیم میگیرن از خر شیطون پیاده بشن( تاکید میکنم متاسفانه گاهی اوضاع اینطوری پیش میره و به راه راست هدایت میشن). تجربه من میگه در اینجور مواقع اگر مسیر اصلاح رو بسته دیدین، پایان همراهی، بهترین گزینه است و شاید پلی برای شروع هر دو طرف!

در مورد دسته سوم که راه مشخصه و تصمیم نهایی خیلی در دسترس هست و میشه خیلی زود تکلیف رو یکسره کرد! این افراد هم به خودشون و هم به جامعه آماری اطرافشون ضربات متعدد و جبران ناپذیری میزنن. پایانِ همراهی و معاشرت، یعنی خداحافظی با ناکامی و سلام به شروعی دوباره که میتونه آبستن حوادث مثبتی باشه!

از پایان دادن های ضروری نترس رفیق !

درست مثل زمانی که شخصی می‌میره و ما براش سوگواری می‌کنیم اما در عین حال سعی می‌کنیم فقدان اون فرد رو باور کنیم، باید چنین پروسه ای توسط ما برای پایان دادن به روابط و پروژه‌های حساس هم طی بشه. پذیرش پایان های ضروری، چنان کمکی به بهبود شرایط میکنه که خودتون شگفت زده میشین. در تیم ما، خوشبختانه تا امروز هیچ پایان ضروری اتفاق نیوفتاده اما در جریان برخی ماجراها که توسط دوستان نزدیکم تجربه شده، قرار گرفتم و به همه شون بابت تصمیمات خردمندانه و شجاعانه شون تبریک گفتم و حتی به دفترمون دعوت شون کردم تا با هم جشن بگیریم!

راستی حواست تون باشه که در دام واکنش محتمل حین پایان دادن نیفتین؛ منظورم واکنشی هست که در اون، فرد که هنوز ضرورت پایان دادن رو باور نکرده، تصاویر مثبت رابطه یا همکاری موردنظر رو پررنگ می‌بینه و نکات منفی رو فراموش می‌کنه. اینجا ذهن تون داره شما رو فریب میده، گوشی دست تون باشه که گول نخورین دوستان!

انگار در این دنیا، هیچ شروعی بدون پایان دادن ممکن نیست! این واقعیت رو بپذیریم تا رستگار شویم!


کسب درآمدکسب کارشروعپایان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید