«تمرکززدایی» یکی از واژههایی است که در فضای اقتصاد رمزمحور[2] به کرات استفاده میشود و معمولا بهعنوان علت وجودی بلاکچین شناخته میشود. اما همزمان یکی از کلماتی است که به بدترین شکل ممکن معنی شده است. هزاران ساعت پژوهش و میلیاردها تومان توان پردازش رایانهای[3] تنها برای دستیابی به تمرکززدایی و نگهداری و بهبود آن هزینه شده است. در بحث و جدلهای رقابتی بسیار متداول است که هواداران یک پروتکل (یا ضمیمهی پروتکل) برای محکومیت نهایی پروتکل رقیب، به آن برچسب «متمرکز» بزنند.
اما همیشه سردرگمی زیادی دربارهی معنای این کلمه وجود دارد. برای مثال این دیاگرام کاملا بیفایده اما متأسفانه بسیار متداول را در نظر بگیرید:
حالا به دو پاسخ که برای پرسش «تفاوت میان غیرمتمرکز و توزیعشده چیست؟» در سایت Quora مطرح شدهاند دقت کنید. اولی در واقع فقط دیاگرام بالا را تکرار میکند در حالی که دومی ادعایی کاملا متفاوت مطرح میکند: «توزیعشده یعنی کل فرایند پردازش تراکنشها در یک مکان مشابه انجام نمیپذیرد» در حالی که «غیرمتمرکز یعنی هیچ نهادی کنترل کامل پردازشها را در دست ندارد.» در همین حال پاسخ برتر در صفحهی Ethereum در سایت stack exchange همین دیاگرام بالاست، با این تفاوت که فقط جای واژههای «غیرمتمرکز» و «توزیعشده» عوض شده است! واضح است که معنای این واژه باید شفافسازی شود.
وقتی افراد دربارهی تمرکززدایی نرمافزاری صحبت میکنند، در واقع ممکن است سه محور متفاوت برای متمرکزسازی / تمرکززدایی را در ذهن داشته باشند. اگرچه در برخی موارد تصورش دشوار است که یکی از این محورها را بدون حضور دیگری داشته باشید، اما به طور کلی کاملا از یکدیگر مستقل هستند. این محورها بدین شرحاند:
[1] Decentralization
[2] cryptoeconomics
[3] Hashpower