در بخش قبل ابعاد سهگانه تمرکززدایی را معرفی کردیم و هریک از این ابعاد را شرح دادیم. اما چه ترکیبهای دیگری از سه نوع تمرکززداییِ مطرح شده میتواند وجود داشته باشد؟ درادامه به بررسی تمرکززدایی معماری و غیرسیاسی و تمرکززدایی معماری و منطقی میپردازیم.
نمونهای از تمرکز زدایی معماری و غیرسیاسی زمانی اتفاق میافتد که اجتماعی از کاربران آنلاین از تالار گفتگوی آنلاین[1] متمرکزی استفاده میکنند اما، بر پایهی قراردادی اجتماعی، همگی متفقالقول هستند که هرگاه رفتاری مخرب (مانند سانسور) از صاحبان تالار سر زد، به تالار دیگری بروند (اجتماعاتی که حول طغیان علیه سانسور در تالاری دیگر شکل میگیرند، عملا همین ویژگی را دارند).
اگرچه تمرکز زدایی منطقی کار تمرکززدایی معماری را دشوارتر میکند اما باز هم این کار غیرممکن نخواهد بود. شبکههای غیرمتمرکز توافق[2] را در نظر بگیرید که هماکنون در حال کار هستند اما نگاهداری آنها از «بیتتورنت»[3] دشوارتر است. همچنین متمرکزسازی منطقی کار تمرکززدایی سیاسی را دشوارتر میکند. در سیستمهای به لحاظ منطقی متمرکز، فرایند حل اختلاف بر پایهی اصل سادهی «سرت در کار خودت باشد»[4] دشوارتر است.
پرسش بعدی این است که چرا اصلا تمرکززدایی مفید است؟ به طور کلی چند مبحث وجود دارد:
هر سهی این مبحثها مهم و معتبرند اما وقتی با در نظر داشتن این سه چشمانداز، به تصمیمات پروتکلی فکر کنید، هر سه منجر به نتیجهگیریهایی جالب و متفاوت میشوند. در بخشهای بعد این سه مبحث را به شکل جداگانه بررسی و تحلیل میکنیم.
[1] Forum
[2] decentralized consensus networks
[3] BitTorrent
[4] live and let live
[5] Fault Tolerance