از 0 تا 100 بلاک چین : آموزش گامبهگام (بخش سی و چهارم)
در بخش قبل در مورد ابعاد تمرکززدایی توضیح دادیم. میتوان این ابعاد سهگانه تمرکززدایی را در یک طرحواره به تصویر کشید:
به خاطر داشته باشید که بسیاری از این جایگذاریها با اغماض انجام شده و بقابل بحث هستند. اما بیایید یکی یکی بررسیشان کنیم:
شرکتهای سنتی به لحاظ سیاسی متمرکزند چون یک مدیرعامل دارند، به لحاظ معماری متمرکزند چون تنها یک ادارهی مدیریتی[1] دارند و به لحاظ منطقی هم متمرکزند چون حقیقتا نمیتوان آنها را به دو نیم تقسیم کرد.
قانون مدنی به نهاد قانونگذاری واحدی متکی است در حالی که حقوق عرفی از سابقهی آراء قضایی قاضیهای متعدد تشکیل میشود. از آنجا که دادگاههای متعددی وجود دارند که آزادی عمل بالایی هم دارند، قانون مدنی به لحاظ معماری همچنان تاحدی غیرمتمرکز است. اما حقوق عرفی به لحاظ معماری غیرمتمرکزتر است. هر دوی این قوانین به لحاظ منطقی متمرکز هستند چرا که «قانون، قانون است.»
زبانها به لحاظ منطقی غیرمتمرکز هستند؛ نیازی نیست که انگلیسی محاورهای که آلیس و باب با استفاده از آن با هم حرف میزنند با انگلیسی محاورهای چارلی و دیوید یکسان باشد. هیچ ساختار متمرکزی برای زبان وجود ندارد و قواعد دستور زبان انگلیسی توسط یک شخص خاص ساخته یا کنترل نمیشوند (اگر چه که زبان اسپرانتو توسط «لودویگ زامنهوف» اختراع شد اما امروزه بیشتر شبیه به زبانی زنده، بدون هر نوع کنترلی، تغییر پیدا میکند.)
«بیتتورنت» همانند زبان انگلیسی به لحاظ منطقی غیرمتمرکز است. شبکههای تحویل محتوای مشابه هم همین گونهاند اما توسط شرکت خاصی کنترل میشوند.
بلاکچینها به لحاظ سیاسی غیرمتمرکز (کسی آنان را کنترل نمیکند)، به لحاظ معماری غیرمتمرکز (هیچ نقطهي شکست مرکزی ساختاریای ندارند) اما به لحاظ منطقی متمرکز هستند (حالت مورد توافق مشترکی وجود دارد و سیستم مانند یک رایانه رفتار میکند).
بسیاری از اوقات وقتی افراد دربارهی مزایای بلاکچین صحبت میکنند، مزایای بهرهمندی از «پایگاهدادهی واحد» را توصیف میکنند و ادعا میکنند که تنها نوع متمرکزسازی در این سیستم، از نوع تمرکز منطقی است که در بسیاری از موارد، تمرکزی مطلوب محسوب میشود. البته «خوان بنت» از شرکت IPFS هر جا که مقدور باشد از تمرکززدایی منطقی حمایت میکند، چون معتقد است سیستمهای به لحاظ منطقی غیرمتمرکز، در برابر قطعی شبکه مقاومند، در مناطقی از جهان که ارتباطات مخابراتی ضعیفاند به خوبی کار میکنند و... .
متمرکزسازی معماری معمولا به متمرکزسازی سیاسی منجر میشود، اما الزاما نه همیشه. در دموکراسی رسمی، سیاستمداران حضورا با هم ملاقات میکنند و در ساختمانی حکومتی رأیگیری میکنند. اما در این روند، سرایداران و محافظان آن ساختمان قدرت اثرگذاری چندانی در فرایند تصمیمگیری سیاستمداران ندارند.