خرده‌روایت‌های مادری
خرده‌روایت‌های مادری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بیست‌و‌چهار. مث خودته!

از بی‌برنامه بودن استرس می‌گیرم.برای خیلی از اتفاقات زندگیم حتما برنامه‌ریزی می‌کنم.

یکی از مهم‌ترین اتفاق‌ها، به دنیا اومدن فسقلی بود.

برای روز زایمانم برنامه‌ریزی نکردم. خواستم طبیعی باشه.

البته که این بار فسقلی برنامه‌ریزی کرد و تقریبا خیلی به موقع به دنیا اومد.

به من رفته؟


زایمان طبیعی
مادر شده‌م. نوشتن رو دوست داشتم. یه جایی لازم داشتم بنویسم و حرف بزنم با دیگران راجع به روزهای زندگیم. فکرهام رو بیارم روی کاغذ!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید