خرده‌روایت‌های مادری
خرده‌روایت‌های مادری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سه. هر چی بکاری همون رو درو می‌کنی؟

ناخن‌های دست‌و‌پای این فسقلی می‌ره پای زامیفولیا. سبزتر می‌شه انگار. روزهای اولی که فسقلی تو خونه اومده بود، زامیفولیا به سبزی قدمش یه برگ تازه داده بود. دوستن با هم.

گرفتن ناخن نوزادزامیفولیادوستییادم از کشتۀ خویش امد و هنگام درو
مادر شده‌م. نوشتن رو دوست داشتم. یه جایی لازم داشتم بنویسم و حرف بزنم با دیگران راجع به روزهای زندگیم. فکرهام رو بیارم روی کاغذ!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید