سال 56از کمپانی 15هزار تومان قسطی خریداری شد.4سال بعد من دست دوم 85 هزار تومن خریدم و یار من و خانواده ام شد. سالیان سال در سفر و حضر همراهم بود.خیلی وقت ها با ترس اینکه تو جاده بگذارتمان می گفتیم دیگه نمی شه باهاش مسافرت رفت ولی باز یک تعمیر و راهی جاده می شدیم و شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را باهاش طی می کردیم.
یادم است زمانی قرار بود به سمت رشت و آستارا برویم تو بزرگراه کرج به قزوین مشکل پیدا کرد و سرعت بالاتر از بیست کیلومترنمی رفت. من پشت فرمون بودم و پلیس راه آمد و فکر کرد تمرین رانندگی تو بزرگراه انجام می دهم ، اول گواهینامه ام و سابقه آن را دید قبول کرد که ماشین خراب شده است. به قزوین رسیدیم و تعمیرش کردیم و به سفر ادامه دادیم.
بار اولی که دزدیدنش سه روز بعد تو یکی از خیابان های شهر پیدا شد و وسیله ای را ازش ندزدیده بودند که پلیس گفت احتمالا برای حمل قاچاق دزدیدند و بعد کنار خیابان گذاشتند.
بار دوم 8سال بعد بود تو یه جاده خارج شهر برده بودند همه وسایلش را باز کردند یک کارگر از روی بیمه نامه توی داشبورد خبرداد ولی پلیس کلی پول گرفت که تایید کنه ماشین خودمون است تعمیرگاه هم رادیوش رو خودش برداشت لازم داشت.
کلی ماشین در این مدت خریداری و فروخته شد ولی یار و همدم من باقی ماند هر کجا که می خواستیم برویم تمام بچه ها خواستار بودند سوار این ماشین بشوند.
در همه اسباب کشی ها با راننده اش یاور بقیه بود تا سال 87 اسباب کشی خواهرم بود کلی وسیله بار زدیم ولی دیگه نمی کشید با مکافات وسایل را رساندیم ولی دیگه خیلی پیر شده بود قابل تعمیر هم نبود ششماه اصلا ازش استفاده نکردم ولی بالاخره در ازای طرح خودروهای فرسوده یک میلیون با وام گرفتم و خودروی دیگری خریدم . هیچ ماشینی را دیگر زمان به این طولانیی وبا اینهمه خاطره خوب و بد نداشتم.
یکی دیگر از آموزش هایی که این ماشین باعثش شد این بود که در هیچ کجای دنیا با یک اقتصاد سالم یک ماشین را 15 هزار تومان قسطی نمی خری بعد از سی و سه سال استفاده یک میلیون بفروشی تازه وام هم بگیری.