نصف شب با صدای جارو برقی بیدار شد
فکر کرد صبح شده
ساعت رو نگاه کرد
3 : 00 AM
ان صدای جارو برقی از کجا بود ؟
از طبقه ی بالا
رفت تا ببینه کی جارو برقی را اینوقت شب روشن کرده است
در طبقه ی بالا را باز کرد
مادرش بود
مامان اینوقت شب داری چیکار میکنی؟
_دارم زمین رو تمیز میکنم
الان؟
حالا چرا توی تاریکی
چراغ هارو روشن کرد
چ.چیی
قرمز
خونی
اعضای بدن
_مشکلی هست پسرم
پا به فرار گذاشت
صدای پاهای مامانش پشت سرش میومد
اونقدر صدای بلندی داشت که معلوم نبود چه کسی پشت سر من درحال دویدنه.
سریع در اتاقش را باز کرد و در کمد پنهان شد.
از لای در کمد میتوانست ان موجود را ببیند
هان
چی
کجا رفت ؟
به سمت راستش نگاه کرد پسرم اینجا پنهان شده بودی؟
از حال رفت و بعد از بهوش امدن نه دیگر مادرش دید نه در طبقه ی بالا.