زندگی گاه سخت پاهایش را بر روی گلو فشار میدهد تا شاید راه نفس کشیدن را ببندد. گاهی نه اشک و نه فریاد مرهم دردها نخواهد شد.گاهی فقط سکوت مرهم میشود. مرهمی که فقط درد را تسکین میدهد و نه درمان.گاهی دردها همچون دریایی هستند که ما را در خود غرق میکنند. گاهی حتی نمیخواهی که از غرق شدن خود جلوگیری کنی.گاهی فقط سکوت میتوان کرد و چشم به آسمان دوخت. گاهی حتی صدایی از آسمان به تو نمی رسد درست زمانی که زمین با همه فراخی اش بر تو تنگ شده است. درد آن لحظه خانمان سوز است.