باید ایستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد چرا که اگر به گاه آمده باشی، دربان به انتظار توست." من کافری هستم که جز خدا کسی را ندارد. تبهکاری هستم که جرمش فقط زن بودن است. جاهلی هستم که متفاوت فکر میکند. مطرود شده از همه هستم چون خواست…
درد را از هر طرف که بخوانی درد است. من آدم این دنیا نیستم.هیچ وقت نبودم. ولی محکوم هستم به زندگی در دنیایی که برای من نیست. سال های عمرم از ۲۰ سال تخطی نمیکند. ولی همه چیز این…
خستگی محض خیلی وقت ها میشه از تنهایی به کوه رسید،یه کوه صبر،یه کوه سبز. مثل اون کوهی که از دور سبزه ولی کلی سیاهی،مور و ملخ تو خودش جا داده و پر از ز…
گاه گاهی حتی صدایی از آسمان به تو نمی رسد درست زمانی که زمین با همه فراخی اش بر تو تنگ شده است. درد آن لحظه خانمان سوز است....