به نام خدا.
چون امروز ساعت ۸ امتحان ریاضی داشتم. به همین دلیل ساعت ۷:۰۰ از خواب بیدار شدم و صبحانه خوردم و خودم را آماده کردم و همراه پدرم به مدرسه رفتم. البته پدرم خودش مدرسه داشت و چون راه مدرسه ی من در مسیر او قرار داشت،باهم رفتیم.
امروز امتحان ریاضی داشتم. امتحان ریاضی نهم از فصل اول. یعنی بحث مجموعه ها و اجتماع مجموعه ها و اشتراک آنها و تفاضل و ....
امتحان ریاضی را که عالی دادم. همراه چندتا از دوستانم پیاده به خانه آمدم و بعد از کمی کتاب خواندن ، وقت کلاس زبان یعنی ساعت ۱۰:۳۰ آمده بود. به همین دلیل به کلاس زبان رفتم و سپس به خانه برگشتم. بعد از خوردن نهار کمی استراحت کردم و تکالیف مربوط به آقای پور کریمی را انجام دادم.
بعد هم کمی با پدرم فیلم نگاه کردیم و کمی هم با هم کتاب خواندیم. از کارهایی که همراه پدرم انجام می دهم. لذت می برم. میخواهم ساعت در این اوقات متوقف شود و زمان نگذرد.کتاب اثر مرکب تاثیر نسبتا زیادی روی من گذاشته. کتابی که نمیتوانم از خواندنش دست بردارم. چقدر متشکر استادم هستم که چنین کتابی را به من معرفی کرد.