ویرگول
ورودثبت نام
آرمان امیری
آرمان امیری
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

کارهای من در 1403/5/10

به نام خدا.
چون امروز ساعت ۸ امتحان ریاضی داشتم. به همین دلیل ساعت ۷:۰۰ از خواب بیدار شدم و صبحانه خوردم و خودم را آماده کردم و همراه پدرم به مدرسه رفتم. البته پدرم خودش مدرسه داشت و چون راه مدرسه ی من در مسیر او قرار داشت،باهم رفتیم.
امروز امتحان ریاضی داشتم. امتحان ریاضی نهم از فصل اول. یعنی بحث مجموعه ها و اجتماع مجموعه ها و اشتراک آنها و تفاضل و ....
امتحان ریاضی را که عالی دادم. همراه چندتا از دوستانم پیاده به خانه آمدم و بعد از کمی کتاب خواندن ، وقت کلاس زبان یعنی ساعت ۱۰:۳۰ آمده بود. به همین دلیل به کلاس زبان رفتم و سپس به خانه برگشتم. بعد از خوردن نهار کمی استراحت کردم و تکالیف مربوط به آقای پور کریمی را انجام دادم.
بعد هم کمی با پدرم فیلم نگاه کردیم و کمی هم با هم کتاب خواندیم. از کارهایی که همراه پدرم انجام می دهم. لذت می برم. میخواهم ساعت در این اوقات متوقف شود و زمان نگذرد.کتاب اثر مرکب تاثیر نسبتا زیادی روی من گذاشته. کتابی که نمیتوانم از خواندنش دست بردارم. چقدر متشکر استادم هستم که چنین کتابی را به من معرفی کرد.

اثر مرکبکتاب خواندنامتحان ریاضی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید