ویرگول
ورودثبت نام
شیرین
شیرین
شیرین
شیرین
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ روز پیش

از برای تولد برزی عزیز عزیز عزیز

سلام فاطمه از من برای تو نوشتن خیلی سخت است چرا که گویی از خودم برای خودم مینویسم. چه بگویمت فاطمه چگونه نام تو را که هر بار نور در دهانم هزارتکه میشود به زبان بیاورم. من از تو برای تو چه بگویم که همه این سالها سرو مانند رشد کردی و ادامه دادی عزیزترینم. حالا این روزها که خیلی هم حال خوشی نداری همش دوست دارم گهگداری بهت سر بزنم یکهویی و بگویم تو نمیایی بیرون من بیرون را برایت به خانه امن و عزیزت می آورم همان خانه ات که عاشق لب پنجره هایش هستم جهت هر کاری. خوشحالم اگر بیرونی در کار نیست هم مقیم آن خانه امن و عزیزی و فندق را کنارت داری. گهگداری دلم برای فندق هم تنگ میشود. چه بگویمت که همیشه با لبخند گشاده سلامم را جواب دادی یا قبل جواب خودت گفتی سلااام احمق دلیل. از من نوشتن برای تو خیلی سخت است. چطور بنویسم با همکاری هم گلدان عزیز میلاد را به فنا دادیم و داشتی کوچه لطفعلی خان را جارو میکشیدی؟ اینکه برایت از یک لوازم تحریری رندوم در بصره دفتر آغوش را خریدم چگونه بنویسم؟ فاطمه، فاطمه، فاطمه عزیزترین شنونده روزهای غم و محنت و سختی من که همیشه دلت بیشتر شنوای حرف هایم بوده من برای تو چه بگویم؟ چگونه محبتم به تو را در یک گوی بتوانم زر ورق کنم و بهت نشان بدم. محبتی که از تو در قلب من می تپد را اولین ضربانش را یادم نیست اما مطمئن باش آخرین ضربانش وقتی است که دیگر ضربانی در کار نباشد. عصرهای استیصال را با چه کسی جز تو میتوان در سنایی گز کرد؟ خوشمزه ترین هات داگ جهان را با که غیر تو تقسیم کنم عزیزترینم. پپرونی و فانتا مرا یاد چه کسی جز تو میاندازد؟ راستی از نان فوکاچای چهل تومنی چه خبر؟

دوست دارم برایت متکثر، سیال، طولانی و کوتاه کوتاه بنویسم. تا نامه بعد؛ ای نور هزارتکه شده در دهان من خدایت نگهدار.

۲
۰
شیرین
شیرین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید