ای خدا!ای فصل تو حاجت روا با تو یاد هیچکس نبود روا
قطره دانش که بخشیدی ز پیش متصل گردان به دریا های خویش
صد هزاران دام و دانه ست ای خدا ما چو مرغان حریصی بینوا
گر هزاران دام باشد هر قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم
از خدا جویم توفیق ادب بی ادب محروم شد از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد
مثنوی معنوی ، مولوی