ویرگول
ورودثبت نام
سولماز معصومیان
سولماز معصومیان
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

خانم اجازه !

-پاشو ، یالا بیدارشو ، خانمتون اومده ببینتت

- با پاهاش اونقدر محکم زدم که زیر این لحاف کوفتی هم دردم گرفت

_راحتش بذارید ، اشکال نداره .

-نه الان بیدار میشه دیگه

-سلام

-سلام مریم جان ، خوبی دختر گلم؟ ظهرت بخیر ، ما از طرف خاله خورشید اومدیم عزیزم ، اومدیم حالتو بپرسیم ،ببینیمت

نمیدونم ساعت چنده ؟ اما فکر کنم ظهر شده اخه صدا مسجد میاد!

-پاشو ننه ، این پتورا زَفتِش کن ، بعدم برو صورتشو بشور و بیا

لحافِ سیاه و چرکُ که انگار موش جویدتش رو گوله میکنم و میندازم تو اتاق و همینطور که دارم ،میرم توحیاط صدای خاله رو میشنوم که میگه : بفرمایید چای. استکان رو شستم و چای ریختم

اخِ چایی نیست که قیره ، این سوسولا عمرا بخورن .... آبِ تو مشتمو میریزم توصورتم ، خاله خورشید چرا اینا رو فرستاده اینجا

تو چارچوب دَر وایسادمو دارم ، عجزو ناله و غرزدن های ننه رو گوش میدم

-اره خانوم ، بابای نامردش ارث خور نمیخواست گفت نمیخوامش ، خب اره، وقتی روش حامله بودم باباش چندماهی بود که ولم کرده بود ، بعد که بهش پیغوم دادم بچه داریم گفت به من چه ، اصلا از کجا معلوم بچه منه ؟

- عجب ! برا همین شناسنامه نداره ؟ گواهی تولد چی داره؟

-اره دیگه برا همینه شناسنامه بهم ندادن ، نه تو خانه زاییدم ، ولی همسایه ها شاهدن ، استشاد دارم

-حالا کجاست ؟ باباشو میگم

-رفته به درک ، از فک وفامیلش شنوفتم دوساله گور به گور شده ، تو نجف آباد خاکه

- دختر ِبزرگتون اسمش رقیه بود درسته ؟ اون چطور اونم شناسنامه نداره ؟

-نه رقیه شناسنامه داره بابا اون براش شناسنامه گرفته

-یعنی بابای رقیه با مریم فرق داره ؟

- اره من دو بار شوهر کردم

دو بار؟ دروغگو تو که قد سن من شوهر کردی !

-مریم جان بیا تو خاله ، بیا ببینم چیکارا میکنی ؟ منو یادته ؟ تو جشن عید همو دیدیم !

هان اره یادم ، همون خاله خوشحاله ست که هی تو جشن میومد میگفت دست بزنید، جیغ بکشید ، پاشید برقصید ... بیچاره خیلی خوشحال بود !

اره خاله یادم اومد

-خوب خداروشکر بازم خوبه

- مریم جان میری دفتر مشقتو بیاری

خب بگو مریم برو دنبال نخودسیاه

-اینجا چند نفر باهم زندگی می کنید ؟

-من و آجی و داداشمو و ننه ام ، داداشم اتاق بالاس ماهم این پایین

-این خانمه که تو حیاطه خواهرتونه ؟

-نه خواهرم همون بود که چای آورد ، این زن داداشمه

زن دایی ! از کی تا حالا شهی چش قشنگه زنِ دایی شد ؟

-خواهرتون همون خانمه بود که چایی آورد ؟

- اره همونه

-حالش خوبه ؟

-راستش نه معتاده ، با دادشم با هم مواد میکشند ، اینم دخترشه ، اونم شوهرش ولش کرده رفته ، بازم خوبه ننه ام این الونک رو داره وگرنه هممون آواره بودیم

- داداشتون چی مصرف می کنند ؟

- هر زهره ماری که گیرشون بیاد

- خرجتون از کجا میارید ؟

-مادرم تو یک خیاطی کار میکنه اون خرج هممون رو میده

خیاطی ! اون که همش تو خیابون ول می گرده

-ای جان این خانم خشکل کیه ؟

-گلی نوه امه ، دختره رقیه

-گلی خانوم خوبی عزیزم بیا اینجا ببینمت

گلی میدوه میاد تو اتاق بغل من

- بابای گلی کجاست ؟

- رفته افغانستان ، اینم در به در باباشو ندیده

-آهان درسته ، مریم خانم حواسم بود رفتی تو اتاقو نیومدی بیرونا

- ننه بیا پیشه خانومتون

-خوب تعریف کن ببینم میای خانه ایرانی از چی بیشتر از همه خوشت میاد ؟ چی شو دوست داری ؟

از اینکه صبحونه میخوریم ، ناهار خوشمزه میخوریم ، بازی میکنیم ، خاله ها بغلم میکنند ...

.

.

.

-موقع خداحافظی خاله جوری بغلم کرد که هیچ کی دیگه اونجوری بغلم نکرده بود ، گفت خاله خیلی خیلی دوست دارم زود ،زود میام پیشت

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید