-پاشو ، یالا بیدارشو ، خانمتون اومده ببینتت
- با پاهاش اونقدر محکم زدم که زیر این لحاف کوفتی هم دردم گرفت
_راحتش بذارید ، اشکال نداره .
-نه الان بیدار میشه دیگه
-سلام
-سلام مریم جان ، خوبی دختر گلم؟ ظهرت بخیر ، ما از طرف خاله خورشید اومدیم عزیزم ، اومدیم حالتو بپرسیم ،ببینیمت
نمیدونم ساعت چنده ؟ اما فکر کنم ظهر شده اخه صدا مسجد میاد!
-پاشو ننه ، این پتورا زَفتِش کن ، بعدم برو صورتشو بشور و بیا
لحافِ سیاه و چرکُ که انگار موش جویدتش رو گوله میکنم و میندازم تو اتاق و همینطور که دارم ،میرم توحیاط صدای خاله رو میشنوم که میگه : بفرمایید چای. استکان رو شستم و چای ریختم
اخِ چایی نیست که قیره ، این سوسولا عمرا بخورن .... آبِ تو مشتمو میریزم توصورتم ، خاله خورشید چرا اینا رو فرستاده اینجا
تو چارچوب دَر وایسادمو دارم ، عجزو ناله و غرزدن های ننه رو گوش میدم
-اره خانوم ، بابای نامردش ارث خور نمیخواست گفت نمیخوامش ، خب اره، وقتی روش حامله بودم باباش چندماهی بود که ولم کرده بود ، بعد که بهش پیغوم دادم بچه داریم گفت به من چه ، اصلا از کجا معلوم بچه منه ؟
- عجب ! برا همین شناسنامه نداره ؟ گواهی تولد چی داره؟
-اره دیگه برا همینه شناسنامه بهم ندادن ، نه تو خانه زاییدم ، ولی همسایه ها شاهدن ، استشاد دارم
-حالا کجاست ؟ باباشو میگم
-رفته به درک ، از فک وفامیلش شنوفتم دوساله گور به گور شده ، تو نجف آباد خاکه
- دختر ِبزرگتون اسمش رقیه بود درسته ؟ اون چطور اونم شناسنامه نداره ؟
-نه رقیه شناسنامه داره بابا اون براش شناسنامه گرفته
-یعنی بابای رقیه با مریم فرق داره ؟
- اره من دو بار شوهر کردم
دو بار؟ دروغگو تو که قد سن من شوهر کردی !
-مریم جان بیا تو خاله ، بیا ببینم چیکارا میکنی ؟ منو یادته ؟ تو جشن عید همو دیدیم !
هان اره یادم ، همون خاله خوشحاله ست که هی تو جشن میومد میگفت دست بزنید، جیغ بکشید ، پاشید برقصید ... بیچاره خیلی خوشحال بود !
اره خاله یادم اومد
-خوب خداروشکر بازم خوبه
- مریم جان میری دفتر مشقتو بیاری
خب بگو مریم برو دنبال نخودسیاه
-اینجا چند نفر باهم زندگی می کنید ؟
-من و آجی و داداشمو و ننه ام ، داداشم اتاق بالاس ماهم این پایین
-این خانمه که تو حیاطه خواهرتونه ؟
-نه خواهرم همون بود که چای آورد ، این زن داداشمه
زن دایی ! از کی تا حالا شهی چش قشنگه زنِ دایی شد ؟
-خواهرتون همون خانمه بود که چایی آورد ؟
- اره همونه
-حالش خوبه ؟
-راستش نه معتاده ، با دادشم با هم مواد میکشند ، اینم دخترشه ، اونم شوهرش ولش کرده رفته ، بازم خوبه ننه ام این الونک رو داره وگرنه هممون آواره بودیم
- داداشتون چی مصرف می کنند ؟
- هر زهره ماری که گیرشون بیاد
- خرجتون از کجا میارید ؟
-مادرم تو یک خیاطی کار میکنه اون خرج هممون رو میده
خیاطی ! اون که همش تو خیابون ول می گرده
-ای جان این خانم خشکل کیه ؟
-گلی نوه امه ، دختره رقیه
-گلی خانوم خوبی عزیزم بیا اینجا ببینمت
گلی میدوه میاد تو اتاق بغل من
- بابای گلی کجاست ؟
- رفته افغانستان ، اینم در به در باباشو ندیده
-آهان درسته ، مریم خانم حواسم بود رفتی تو اتاقو نیومدی بیرونا
- ننه بیا پیشه خانومتون
-خوب تعریف کن ببینم میای خانه ایرانی از چی بیشتر از همه خوشت میاد ؟ چی شو دوست داری ؟
از اینکه صبحونه میخوریم ، ناهار خوشمزه میخوریم ، بازی میکنیم ، خاله ها بغلم میکنند ...
.
.
.
-موقع خداحافظی خاله جوری بغلم کرد که هیچ کی دیگه اونجوری بغلم نکرده بود ، گفت خاله خیلی خیلی دوست دارم زود ،زود میام پیشت