سولماز معصومیان·۴ سال پیشآماده سازی خانه سرشار از عشقبا نگاه به پست های جمعیت داشتم خاطراتمم رو مرور میکردم . پست مربوط به آماده سازی خانه ایرانی رو دیدیم .من اون روزها چند ماه بود که با جمعیت…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشحل مشکلات کودکان کار و جمعیت امام علی(ع)وقتی اون ساعت شب اسم خواهرجان روی گوشیم دیدیم تعجب کردم ، خودش همیشه بهم میگه تو مثل خواهرمی که تو افغانستانی ، خواهرجان صدام میکنه ...من ج…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشحرف مُفت ( قسمت سوم )- باید چیکار کنم ؟ یعنی اون موتوری اس که صبح دیدم؟ .- دینگ: فقط 120 دقیقه وقت داری ... ثانیه شمار فعال شد 120... 119...118......- با دست مح…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشحرف مُفت ( قسمت دوم )-کل مسیر باخودم کلنجار می رفتم تا سعی کنم یکم از اتفاقهای امروز صبح دور بشم ... شاخ وبرگ درختا تو نور ماشینا هم قشنگ بودن هم خوفناک ...…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشحرف مُفتکاش میتونستم به بقیه بفهمونم که کمتر حرف بزنن و بیشتر کار کنن ، کاش یه نفربود بهم میگفت که چطوری اینکار انجام بدم ، نمیدونم چطوری میشه خن…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشهمه چیز دست خود آدم استتو این دنیا ، همه چیز دست خود آدم است ، لذت ها ،ترس ها ، امید ها ، آرزوها ، غم ها ...تجربه ی تماشای مجازی طلوع خورشید در کوهستان از پشت قاب…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشخانم اجازه !-پاشو ، یالا بیدارشو ، خانمتون اومده ببینتت- باپاش اونقدر محکم میزدم که زیر این لحاف کوفتی هم دردم گرفتراحتش بذارید ، اشکال نداره .-نه الان…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشگذر زمان در کوچه باغ_آقا ممنون پیاده میشم .کنار خیابان ایستاد و من پیاده شدم .Wow چه فضایی محشریی ... یک کوچه که هر دو طرفش پر از درخته ... شاخه و برگ درختها ت…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشترسصدای معلم تو گوشم زنگ می زنه ! چقدر گریه میکنی ؟ بس کن مگه 18 چشه که این همه آبغوره میگیری ؟اما اون نمیدونست که من قول داده بودم بیست بشم .…
سولماز معصومیان·۴ سال پیشسووشونگردونه دار پیر ریش سفیدش را که یادگار میلیون میلیون سال بود ، از توی دست و پایش جمع کرد و گردونه طلایی خورشید را با آن گردگیری کرد. بعد دست…