تو این دنیا ، همه چیز دست خود آدم است ، لذت ها ،ترس ها ، امید ها ، آرزوها ، غم ها ...
تجربه ی تماشای مجازی طلوع خورشید در کوهستان از پشت قابِ صفحه ی مانیتور .... تبدیل شدن تدریجی تاریکی به رنگ ها و نورها ... غرق شدن رنگ ها در همدیگر ... زرد ، قرمز ، نارنجی ، نیلی ، آبی و در نهایت طلوع نور و روشنایی ... جابه جای ابرها در مقابل نور و سپس آبی شدن آسمان ...شنیدن نغمه ی پرندگان و اوج گرفتن آن ها در بین اشعه های نور
لمس شادی های کوچک ، با بخشیدن یک لبخند به دیگران ، بخصوص کودکان و نظاره کردن برق درون چشمان کودکان بعد از دیدن آن لبخند و امید به اینکه روزی آن طفل این لبخند را به دیگری هدیه بدهد.
جنگیدن برای بدست آوردن چیزهای متفاوت... (کار ، ادامه تحصیل ، خانه ، مسافرت های مختلف ...) رسیدن به اهداف و رویاها و خوشحالی بعد از رسیدن و گاهی نرسیدن و فکر و خیال بعد از آن ...
رویای داشتن یک دنیا منصفانه و عادلانه ، دنیایی که همه در آن لبخند را بدون هیچ دلیلی به دیگران هدیه می دهند ، جایی که در آن همه در نهایت آرامش وصلح در کنار همدیگر زندگی می کنند ، دنیایی که پر از رنگ ونور و روشنایی برای کودکان است ، پر از امید به آینده
عجیب در این زمانه این رویا ها، دور و شاید دست نیافتنی بنظر می رسد . اما اگر حقیقت دارد ، که همه چیز دست آدم است ، چرا این رویای سراسر رنگی ، دور است؟ آیا دیدن طلوع زیبا خورشید ، دیدن لبخند دیگران ، تجربه ی شادی بعد بدست آوردن اهداف ، داشتن دنیایی پُر از بخشندگی وبودن با کسانی که بی دلیل دوستمان دارند و دوستشان داریم ، سخت است ؟ نه، کافی است اراده جمعی برای داشتن همه این رویاها در انسان ها باشد تا هیچ نیرویی در دنیا نتواند مانع این رسیدن ها بشود