_آقا ممنون پیاده میشم .
کنار خیابان ایستاد و من پیاده شدم .Wow چه فضایی محشریی ... یک کوچه که هر دو طرفش پر از درخته ... شاخه و برگ درختها تو هم قفل شدن ،
عجب منظره قشنگی ،دختر چطوری تا حالا اینجا را ندیدی؟ این دفعه از این ور برو ...
_عینک آفتابی را در میارم و دست میکنم تو کیفم تا جعبه عینک در بیارم که .... صدای گاز دادن موتور را
میشنوم ... وی ژ وی ژ
درست شنیدی؟ لعنتی موتوره !!!
چهارچشمی جلوم را نگاه میکنم هیچ کی نیست ... یا خدا حالا چیکار کنم ، اگر دوباره.....
نفس بکش ، آرام باش ، قرار نیست همیشه تکرار بشه...
وی ژ وی ژ
نه ! کیف بگیر تو بغلت ، محکم به خودت بچسبون تا اگر خواست... لعنت به همه تون ... خدایا نذار بتونه....
یا علی از پشت سر داره میاد ، حالا چیکار کنم ... الهم صل علی محمد وال محمد .... خودت کمک کن.
یالا یه نفس عمیق بکش
_خوبه بری نزدیک اون دیوار تا بتونی خودتو بهش بچسبونی ،
نه ! نکنه یهو پیاده بشه و .... کنار دیوار تازه بدتره ...
چرا تو این خیابان لعنتی هیچ مغازه ای باز نیست ... تف به این شانس
وای دوباره داره گاز میده ، داره سرعتشو بیشتر میکنه ... داره نزدیک میشه
این سری اگر پیچید جلوت حتما جیغ بزن ، نه نباید بزاری بفهمه ترسیدی ، فرانک گفته این عوضی ها اگر
بفهمند ترسیدی بیشتر خوششون میاد
باید محکم بزنیش ... چطوری ؟
تمام سلول های بدنم داره میلرزه ..
با این همه لرزش چطوری میخوای بزنیش
_ای خدا یه کاری کن فقط رد شه خدایا خودت کمک کن
زودباش تا بهت نرسیده قدماتو بلندتر بردار ، اصلا بدو ،باید زودتر برسی سرخیابان شاید اونجا یه نفر باشه
وای صداش خیلی نزدیک شده، دیگه نمیتونم تندتر از این راه برم ، نفسم بالا نمیاد
خاک توسرت که از این کوچه کوفتی اومدی چقدر احمق و بدشانسی... چرا صبر نکردی با بچها بیای
داره نزدیک میشه ... ردشو تو قران فقط رد شو ....
رد شد .... ردشد .... خدیا شکرت
سرجام میخکوب شدم ... سرخیابانم ،ماشین ، عابرپیاده ، تمام شد، رسیدم
اصلا یادم نمیاد درخت هاش چطوری بودن ، دیوارهاش کاهگلی بود!!! نمیدونم
فقط رسیدم به ...