شکسپیر در هملت پرسید: "بودن یا نبودن؟ مسئله این است." در عصر ژنتیک، شاید سوال معادل این باشد: "دانستن یا ندانستن؟" آیا میخواهید از پیشبینیهای ژنتیکی درباره احتمال ابتلایتان به بیماریهای مختلف در آینده باخبر شوید؟ یا ترجیح میدهید در بیخبری بمانید و با هرچه پیش آید، در زمان خودش مواجه شوید؟ این سوالی است که با پیشرفت آزمایشهای ژنتیکی مانند HealthX مای اسمارت ژن، برای افراد بیشتری مطرح میشود و جواب سادهای هم ندارد.
دلایل طرفداران "دانستن": قدرت آگاهی
پیشگیری هدفمند: مهمترین استدلال حامیان دانستن، قدرت پیشگیری است. اگر بدانید استعداد ژنتیکی بالایی برای ابتلا به سرطان روده بزرگ دارید، میتوانید غربالگریهای منظم (مثل کولونوسکوپی) را زودتر و در فواصل کوتاهتری انجام دهید. اگر ریسک بیماری قلبی در شما بالاست، میتوانید با جدیت بیشتری روی اصلاح سبک زندگی (تغذیه سالم، ورزش منظم، ترک سیگار) تمرکز کنید. دانستن به شما این امکان را میدهد که به جای واکنش نشان دادن به بیماری، یک قدم جلوتر باشید و فعالانه برای جلوگیری یا به تاخیر انداختن آن تلاش کنید.
تصمیمگیری آگاهانه: این آگاهی میتواند بر تصمیمات مهم زندگی، از جمله برنامهریزی خانوادگی یا حتی انتخابهای شغلی، تاثیر بگذارد.
کاهش اضطراب ناشی از عدم قطعیت: برای برخی افراد، ندانستن میتواند منبع اضطراب بیشتری باشد. ترس از ناشناختهها میتواند فلجکننده باشد. دانستن ریسکها، حتی اگر بالا باشند، حداقل یک تصویر واضحتر ارائه میدهد و فرد میتواند بر اساس آن برنامهریزی کند.
توانمندسازی: آگاهی از ریسکهای ژنتیکی میتواند فرد را توانمند سازد تا مسئولیت بیشتری در قبال سلامتی خود بپذیرد و به جای اینکه احساس کند قربانی سرنوشت است، نقش فعالی در مدیریت آینده سلامتی خود ایفا کند.
دلایل طرفداران "ندانستن": آرامش بیخبری؟
اضطراب و نگرانی دائمی: دانستن اینکه در معرض خطر بالایی برای یک بیماری جدی مثل آلزایمر یا سرطان هستید، میتواند منجر به اضطراب مزمن، نگرانی دائمی و کاهش کیفیت زندگی شود. سایه این بیماری بالقوه ممکن است بر تمام جنبههای زندگی فرد سنگینی کند.
جبرگرایی ژنتیکی (Genetic Determinism): این خطر وجود دارد که افراد، ریسک ژنتیکی را با سرنوشت محتوم اشتباه بگیرند. ممکن است فکر کنند که چون ژن بیماری را دارند، حتماً به آن مبتلا خواهند شد و تلاش برای پیشگیری بیفایده است. این دیدگاه میتواند منجر به ناامیدی و بیانگیزگی شود.
تاثیر بر روابط و خانواده: به اشتراک گذاشتن این اطلاعات با اعضای خانواده میتواند باعث نگرانی آنها شود یا حتی بر تصمیمات آنها (مثلاً در مورد بچهدار شدن) تاثیر بگذارد.
تبعیض ژنتیکی: این نگرانی وجود دارد که اطلاعات ژنتیکی افراد (مثلاً در مورد ریسک بیماریها) مورد سوءاستفاده شرکتهای بیمه یا کارفرمایان قرار گیرد و منجر به تبعیض شود (هرچند قوانینی برای جلوگیری از این امر در حال تدوین و اجرا هستند).
محدودیتهای دانش فعلی: علم ژنتیک هنوز در حال پیشرفت است. گاهی اوقات نتایج آزمایشها قطعی نیستند یا تفاسیر مختلفی دارند. همچنین، بسیاری از بیماریها چندعاملی هستند و ژنتیک تنها یکی از عوامل دخیل است. اتکای بیش از حد به اطلاعات ژنتیکی ممکن است گمراهکننده باشد.
انتخاب شخصی
در نهایت، تصمیم برای انجام آزمایشهای پیشبینیکننده ژنتیکی و دانستن یا ندانستن، یک انتخاب عمیقاً شخصی است. هیچ پاسخ درست یا غلطی برای همه وجود ندارد. به شخصیت، میزان تحمل ابهام، سیستم حمایتی و دیدگاه فرد به زندگی بستگی دارد.
شاید بهترین رویکرد، تعادل باشد. انجام مشاورههای ژنتیک قبل و بعد از آزمایش میتواند به افراد کمک کند تا با دید بازتری تصمیم بگیرند، نتایج را بهتر درک کنند و با پیامدهای روانی و عملی آن کنار بیایند. مهم است که به یاد داشته باشیم ژنها سرنوشت ما را تعیین نمیکنند، بلکه فقط بخشی از داستان هستند. ما همچنان قدرت انتخاب داریم که چگونه با این اطلاعات مواجه شویم و چگونه فصلهای بعدی داستان زندگیمان را بنویسیم.
شما چطور فکر میکنید؟ آیا ترجیح میدهید بدانید چه چیزی ممکن است در آینده سلامتیتان در انتظارتان باشد، یا آرامش "بیخبری خوش" را انتخاب میکنید؟ این مسئلهای است که ارزش تأمل دارد.