گیاهخوار، داستان زنی به نام یئونگهی است که با دیدن کابوسی وحشتناک زندگیش تغییر میکند و دیگر هرگز لب به گوشت نمیزند. هان کانگ، در اولین رمان خود که برنده جوایز متعددی از جمله جایزه نوبل ادبیات 2024 شده است، به انسان و زوایای پنهان او با محوریت زن پرداخته است. این رمان شرقی برای زنانی که در این گوشه کره خاکی، هر روز با تبعیضها، سرکوبها، خشنونتها و بیعدالتیهای بسیاری مواجه هستند، بسیار آشناست.
زمانی که یئونگهی تصمیمی میگیرد که خلاف روال، قاعدهها و سنتهاست با خشونت و مخالفتهای بسیاری مواجه میشود. زنی که به قول همسرش، «میتوان با کمترین کلمات توصیف کرد. بهندرت از من خواستهای داشت. با اینکه شبها دیر به خانه میآمدم، هیچگاه در خودش نمیدید که برایم سر و صدا راه بیندازد. حتی در روزهای تعطیل هرگز پیش نیامد که پیشنهاد باهم بیرون رفتن بدهد. زمانهایی که من کل عصر را پای تلویزیون و با در دست داشتن کنترل از راه دور به بطالت میگذراندم، او خودش را در اتاق حبس میکرد. به نظر میرسید اوقات خود را با تنها سرگرمیاش میگذراند: خواندن. ..» به یکباره طغیان میکند و سعی میکند بر بدنش کنترل داشته باشد چیزی که جامعه مردسالار و متعصب اطرافش اجازه نمیدهد.
در جایی از رمان یئونگهی، خسته از مبارزه طولانی با دنیای خفقانآور اطرافش رو به خواهرش میکند و میگوید:«من نیازی به غذاخوردن ندارم، بدون آن هم زنده میمانم، فقط به نور خورشید محتاجم.»
روایت چندصدایی داستان با کلمات ساده، خواننده را به مرور با ترسهایی که پشت نقاب انسانی شخصیتها خفته است مواجه و گرههای ذهنیش را یکی پس از دیگری باز میکند.