یه تیکه از چیزی که تا الان درباره دنیا فهمیدم اینه:?
نمیدونم چقدرش درسته چقدرش اشتباه؟! `°-°``
جریان ایجوری داشت پیش میرفت که
تمام هزاران سال تاریخ بشریت آدما هم محدود بودن هم توسط سنت های سفت و سخت کنترل میشدن از اونطرف حکومتا هم مدیریت مستبدی داشتن
تازه 100 سالم نیست که آدما دیدن بلاخره میتونن آزاد تر باشن، انتخاباشون محدود نباشه، مجبور نباشن یه سری آدم خاص رو فقط تو دایره ارتباطیشون داشته باشن و خیلی چیزای دیگه،
مشکل اینجاست که از اون کنترل سنگین یه دفعه کل مردم دنیا پا گذاشتن تو یه سرزمین جدید که قبلا تجربه اش نکرده بودن!!!!! الان گیج و ویج شدن درست هضمش نمیکنن بخاطر همین هست
یه دفعه گند میخوره به همه جای طبیعت
سود گرا ها بیشتر از بقیه آدما جولان میدن
به خود روان آدما گند خورده
یکی میخواد فقط پی حداقل های زندگیش باشه، بخاطر احمقیش و دید محدودش فرت و فرت شکست میخوره
یه نفر هنوز میخواد پی سنت و مردمو بگیره
یه نفر دنبال رشد میره
همه تئوری ها و نظریه ها انگار دارن بی مصرف میشن
افسردگی، اضطراب و... زیاد شده
فرهنگ، اقتصاد، محیط زیست، هنر،... همه چی رفته تو این حالت گیج،
هیچکس دنبال عمق پدیده ها نمیره بخاطر همینم هر روز پیچیده تر میشه، حتی پوچ تر
نقش من توی این دنیا چیه؟ من چجور آدمی هستم؟چجور دنیارو درست بفهمم؟ بقیه رو چجوری بفهمم، بجای قضاوت کردن..... اینا رو نمیدونن
منم نمیدونم البته?♂️?♂️???️?
منتها 80 درصد راه حل هرچی مشکل هست شاید فقط همینه?
تویی که اینو خوندی! چی تو فکرت میگذره؟ نظرت چیه؟