عطیه حزیت
عطیه حزیت
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

زنی بی کس

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قاضی کمکم کنید ،خیلی مشکل دارم هیچ کس نیست  همسرم مرحوم شده

به فریادم برسید.

قاضی ستوده :بفرمائید مشکل چیه؟

=آقای قاضی این مدارک من هست ،من وکالت بلاعزل دادم به پسرم و همه اموال را

به اسم پسرم زدم که بعد مرگم مالیات به دولت ندهم.

قاضی-چرا این کار را کردی؟

=من چاره ای نداشتم اموال زیاد بود و مالیات بر ارث هم زیاد می شد،پسرم من

را تشویق کرد این کار را بکنیم به صلاح ما این کار بود.

-اشتباه کردی خانم محترم،فرض بگیریم شما 200میلیون باید مالیات بر ارث میدادی!

ولی الان اموالت را داشتی الان راهی برای ان نیست.

چرا یک راه هست که پسرتان مرحوم بشه و شما از او ارث ببری

=آقای قاضی نفرمائید تو را به خدا! من چه کنم

-خانم گفتم راهی نیست وکالت بلاعزل دادید و کل اموال به اسم ایشان شده است

=خدا نگذره ازاین پسر خدا مرگش را برساند

-خانم نفرین نکنید خود کرده را تدبیر نیست ،نباید اطمینان می کردید بفرمائید.

منشی لطفا نفر بعدی را بگید بیاد داخل .............

زن از دادگاه بیرون می رفت و زمزمه می کرد:

......

هرچه در این مشرق‌زمین،

کوشیدم روبروی آینه،

و بر روی دو صندلی،

واژه‌های «زن» و «آزادی» را،

کنار یکدیگر ولی،

به مهربانی بنشانم،

بیهوده بود

عطیه حزیت9مهر1400نوشته شده


بر ارثمالیات بروکالت بلاعزلاموالخانم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید