زمان در جای خود میماند
هیچ جنبنده ای
از جای خود تکان نمیخورد
شبیه مرغی
که رویایش پرواز در اوج آسمان هاست
جوجه گنجشک خیسی
که در میان حوض برای بیرون آمدن میکوشد
مثل شیری
که از شدت گرسنگی با گرگ ها زوزه میکشد و ماه را با چشمان غمگینش نظاره میکند
آری...!
این روزها هیچ چیز را نمی توان تشخیص داد
نه خوبان خوبند و نه بدان بد
حتی روباه ها فریب می خورند و
مار ها نیش
دنیای وارونه ای ست پر از تلاطم و
رنگ های بی رنگی
که تن هر عاقل و دیوانه ای را میلرزاند
همه چیز به حالت خود باز میگردد
جهان همان جهانی ست
که سیب را هزاران بار در آسمان می چرخاند تا زمین را لمس کند
در این میان ما چرا دهانمان از چرخش سیب ها باز مانده؟؟؟؟
علیرضانجاری(آرمان)
اینو بخون ببین نظرت چیه