اعتمادبهنفس بنیادیترین بخش شخصیت هر فردی است که کمبود آن در کودکان و نوجوانان مشکلات زیادی را برای آنها به همراه خواهد داشت و باعث اضطراب و افسردگی در بزرگسالی میشود. والدین باید با فرزندان خود بهگونهای رفتار کنند تا اعتمادبهنفس آنها تقویت شود، دچار آسیبهای روحی نشوند و در مدرسه و جامعه به موفقیت برسند. این مقاله به ارائه راهکارهای میپردازد که اولیا میتوانند با بهکارگیری آنها اعتمادبهنفس را در فرزندان خود تقویت کنند.
اعتمادبهنفس به معنای داشتن شایستگیهای فردی، توانایی عملکردن، تصمیمگیری، اجرا و به سرانجام رساندن برنامهها است.
اعتمادبهنفس یک نیاز اساسی برای دستیابی به موفقیت در زندگی است که افزایش آن در کودکان و نوجوانان، باعث شکوفایی نیرو و استعدادهای آنها در فضای آموزشی و خارج از آن محسوب میگردد. داشتن اعتمادبهنفس بدون تردید پیشرفتهای تحصیلی بیشتری را برای فرزندان شما به ارمغان میآورد. کودکی یا نوجوانی که دارای اعتمادبهنفس است، احساس میکند که ارزشمند و قابلاحترام است.
اعتمادبهنفس رکن اساسی در سلامت روان محسوب میشود که بر عملکرد انسان تأثیر میگذارد. فردی که فاقد این مولفه روانی است، عادت کرده است که در مقابل دیگران اختیار و ارادهی از خود نداشته باشد و در مقابل هر تقاضایی جواب مثبت بدهد. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، سرخورده و تحقیر میشوند و هنگام رویارویی با چالشها و رویدادهای مختلف زندگی دچار مشکلاتی جدی میشوند.
اعتماد به نفس از نظر روانشناسی یک خصوصیت درونی است که تحتتأثیر وراثت، محیط و در طول دوره رشد شکل میگیرد. اعتماد به نفس بر اساس ژنتیک، محیط، رفتار والدین، تشویقها، تنبیهها و برخورد اطرافیان بهمرورزمان در فرد ایجاد میشود. اگر کودک در اولین رویارویی خود با والدین خویش مورد احترام قرار بگیرد، این مولفه روانی در او تقویت میشود به همین والدین نقش مهم و اساسی در تقویت اعتماد به نفس در کودکان دارند.
اعتماد به نفس خیلی سریع به دست میآید، به شرطی که والدین از دوران کودکی، فرزند خود را تشویق کنند و یا بهمحض آنکه کاری را انجام داد او را تحسین کنند یا حتی اگر شکست خورد اطرافیان آن را نسبی و کماهمیت تلقی کنند و راهکارهایی را به کودک آموزش دهند تا بدون مقصر دانستن خویش، جنبه مفید و سازنده هر شکست را درک کند.
برخورداری از محبت، اساس اعتمادبهنفس است. مهمترین نیاز ما بهعنوان یک انسان این است که احساس کنیم، انسان دیگری به ما فکر میکند. کودکانی که ارتباطی عاطفی و محبتآمیز با والدین خویش ندارند، در طول زندگی خود بیشتر دچار اضطراب و عدم اعتماد به نفس در رفتار خویش میشوند و به قابلیتها و استعدادهای خود کمتر اعتماد میکنند.
واکنش والدین در برابر کودکان اهمیت بسیاری دارد، زیرا اگر کودک عکسالعملی از آنان نبیند، سرخورده و غمگین میشود و از خود بیتوجهی نشان میدهد. چند شیوه مشخص وجود دارد که والدین میتوانند برای نشاندادن محبت خود به فرزندان از آن بهره بگیرند. شیوه انتخابی والدین به مرحله رشد کودک بستگی دارد.
امروزه میدانیم که کودک برای اینکه بهخوبی رشد کند، به لمس و نوازش احتیاج دارد. کودکی که لمس نشود، حتی اگر سایر نیازهایش برطرف شود، ممکن است بمیرد. والدین میتوانند از طریق لمسکردن، مهر، محبت، توجه، عشق و حمایت خود را به کودک انتقال دهند. بررسیها نشان داده است که لمسکردن روی سلامت کودک اثر میگذارد. یکی از قدرتمندترین روشهای انتقال محبت، لمسکردن است. کودک مدتها قبل از اینکه کلمات را درک کند، لمسکردن را احساس میکند.
شروع سن مدرسه، مرحله مهمی از مراحل رشد کودک است. در این مرحله والدین میتوانند برای نشاندادن محبت خود به کارهایی که فرزندشان در مدرسه انجام میدهد، توجه کنند و نشان دهند که از خواستههای او حمایت میکنند و برای آنها ارزش قائل هستند. والدین میتوانند در حد توان خود فرصتهای مناسبی را برای فرزند خود فراهم کنند تا بدون کوچکترین اعمال فشار، مهارتهای مختلفی مثل ورزش، موسیقی و تئاتر را بیاموزد.
یکی از راههای نشاندادن محبت به نوجوانان این است که والدین هنگام تصمیمگیری نوجوان، مسئولیت بیشتری به او بدهند. با چنین کاری والدین نشان میدهند که برای رشد شخصیت نوجوان خویش ارزش قائل هستند. والدین در عمل باید به نوجوانان آموزش دهند که تصمیماتی اساسی و مسئولانه بگیرند و نتایج کار را همواره مدنظر بگیرند.
اولیا اگر شنونده خوبی برای نوجوانان خود باشند، به او محبت کرده و نشان دادهاند که او را دوست دارند. بهتر است که والدین بهجای اینکه سخنان نوجوان را مورد قضاوت قرار دهند، به شکلی حمایتی، حرفهای او را دقیق بشنوند، چون در این صورت او بهتر میتواند به عمق مسئله فکر کند. محبت واقعی زمانی نشان داده میشود که والدین به فرزندان خود کمک کنند تا بیشتر مستقل شوند و خودشان کارهای خود را انجام دهند.
فرزندان با تحسینکردن، رشد و پیشرفت میکنند. وقتی والدین، کودک و نوجوان خود را بهخاطر تواناییهایشان تشویق میکنند، اشتباهات آنها کمتر و کماهمیت میشود. بچهها باید تشویق شوند تا احساس خوبی نسبت به خویش داشته باشند و در طی یادگیریهای جدید به انجام فعالیتهای موردنظر دلگرم و تحریک شوند. بچهها درحالیکه برای انجام کاری کوشش میکنند و مهارتهای جدید در آنها رشد مییابد، نیاز به توجه و تشویق والدین خود دارند.
تشویق باید به طور واقعی و خالصانه بیان شود. اگر تعریف و تحسین بیمورد باشد به اعتمادبهنفس کودک آسیب میرساند. والدین باید از تشویق توأم با ریاکاری، پوچ و تعاریف غیرواقعی استفاده نکنند. هدف از تشویق این است که والدین کمک کنند تا کودکان و نوجوانان از قدرت و تواناییهایشان در انجام کارها آگاه شده و در مورد آنها خوب فکر کنند.
والدین نهتنها میتوانند بهوسیله تشویق صحیح، نقش مؤثری در رشد فرزندان خود داشته باشند، بلکه گاه با طرح سؤالی مناسب میتوانند راه ارزیابی را به بچهها نشان دهند تا دیگر منتظر ارزیابی دیگران نباشند، بهاینترتیب آنها خود به ارزیابی خویش میپردازند و کارهای مثبت خود را تأیید میکنند. هرچقدر تعریف مشخصتر باشد، برای کودک و نوجوان معنیدارتر است. اگر تعریف، کلی و مبهم باشد، کودک و نوجوان در برابر این سوال قرار میگیرد که از کدام کار او تعریف شده است.
کودکی از ناحیهی بزرگترها احترام میشود، احترام به خود را میآموزد. احترامگذاشتن به کودک و نوجوان نقش مؤثری را در تقویت اعتمادبهنفس آنان ایفا میکند و باعث میشود که کمتر دست به اقدامات خطرناک و مشکلآفرین بزنند. برخوردهای آمیخته با احترام نسبت به فرزندان، باید از راههای دقیقی صورت پذیرد.
اولین قدم برای نشاندادن عملی احترامگذاشتن به کودکان و نوجوانان، برآوردهساختن اساسیترین نیازهای زیستی آنان است. اولیا باید از آنان در برابر خطرات و بیمارهای مختلف محافظت کنند و آنان را در معرض بدرفتاریهای روحی و جسمی قرار ندهند. احترام به فرزندان را در مراحل مختلف رشد، میتوان با خوب گوشکردن و توجهکردن به حرفهای آنان نشان داد. در دورههای مختلف باید به طور کافی و متناسب با سن کودک و نوجوان به آنها احترام گذاشت.
مقدار زمانی که والدین برای فرزندان خود صرف میکنند، اساس برآوردهشدن خواستههای آنان است. اگر کودکان احساس کنند که والدین برای آنها ارزش قائل هستند، بیشتر به ارزشهای مورد علاقه آنها جذب میشوند. احساس احترام از سوی والدین باعث افزایش اعتمادبهنفس کودک و نوجوان میشود.
پدر و مادر منطقی برای فرزندانشان معیارهای اخلاقی وضع میکنند و از آنها میخواهند که این معیارها را رعایت کنند. مهم این است که انتظارهای پدر و مادر با سن کودک و نوجوان همخوانی داشته باشد. باید به ویژگیهای منحصربهفرد هر کودک توجه شود. کودک و نوجوان میخواهند بدانند که بزرگترها از آنها چه انتظاری دارند و نداشتن انتظار از احساس امنیت خاطر آنها میکاهد.
طرز برخورد پدر و مادر با اشتباه فرزندان، روی اعتمادبهنفس آنها تاثیر تعیینکننده دارد. بچهها بهتدریج حرکات نامناسب و غیرمؤثر را کنار میگذارند و به حرکتهایی که آنها را به هدف میرساند ادامه میدهند. اشتباهکردن بخش لازم بسیاری از یادگیریهاست. اگر کودک و نوجوان بهخاطر اشتباههایی که میکنند مورد تمسخر و شماتت قرار گیرند و یا مجازات شوند و یا اگر والدین با مشاهده هر اشتباه کودک با لحن شماتتآمیز با او سخن بگویند، آموزش و یادگیری کودک خدشهدار میشود.
کودکی که احساس کند اگر مرتکب اشتباه شود، مورد پذیرش پدر و مادر خود قرار نمیگیرد، ممکن است که اشتباهاتش را به گردن نگیرد، در نتیجه خودپذیری او خدشهدار میشود و مسئولیت کارهایی را که انجام میدهد، هرگز قبول نخواهد کرد.
والدین باید ابتدا خود را دوست داشته باشند و به خودشان عشق بورزند تا قادر باشند به کودک نیز بیاموزند که او نیز خودش را دوست داشته باشد. والدین میتوانند این رفتار را با تشویقکردن و دادن پاداش و ستایش از خود در زمانهایی که به موفقیتی رسیدهاند، الگوسازی کنند. والدین اگر در یک مسابقه ورزشی پیروز شدند، در کار خود ترفیع گرفتند یا یک مهمانی دلچسب و موفقیتآمیز برگزار کردهاند، میتوانند این موارد را با کودکان خود جشن بگیرند.
ورزش میتواند در ایجاد اعتمادبهنفس در دختران و پسران بسیار کمک کننده باشد. آنها میآموزند که میتوانند تمرین کنند، پیشرفت کنند و به اهداف خود دست یابند. همچنین ورزشکردن به آنها میآموزد که تواناییهای خود را بشناسند، نقاط ضعف خود را بپذیرند و با شکست مقابله کنند. ورزشکردن باعث میشود تا کودکان و نوجوانان دایره دوستان خود را گسترش دهند و کار تیمی را بیاموزند.
منفعت دیگر ورزشکردن در افزایش اعتمادبهنفس این است که کودکان و نوجوانان تناسباندام مییابند و یاد میگیرند بدن خود را مورد توجه قرار دهند که باتوجهبه همهگیری چاقی مفرط در میان کودکان و نوجوانان این مسئله اهمیت زیادی دارد. اگر کودکان و نوجوانان تمایلی ندارند که ورزشهای رسمی را دنبال کنند، والدین باید سعی کنند یک فعالیت فیزیکی را بیابند که آنها از آن فعالیت لذت ببرند.
کودکان زمانی حس اعتماد بیشتری میکنند که بدانند چه کسی اختیار امور را در دست دارد و باید چه رفتاری داشته باشند. زمانی که والدین قوانین را تعیین کرده و آنها را به شکلی هماهنگ اعمال کنند، او نسبت به آنچه میتواند و آنچه نباید انجام دهد، اطمینان خواهد داشت. هر خانوادهی قوانین متفاوتی خواهد داشت و این قوانین طی زمان با بزرگتر شدن کودک تغییر میکنند.
در این مقاله راههای که والدین میتوانند اعتمادبهنفس را در کودکان و نوجوانان خود بالا ببرند، بیانشده است. عواقب ناشی از کمبود این ویژگی در زندگی روزهمره میتواند بسیار سنگین باشد. پدر و مادر اولین کسانی هستند که شخصیت سالم کودک و نوجوان را میسازند و در بالابردن اعتمادبهنفس فرزندان خود نقش مهمی دارند، به همین دلیل باید اصول و روشهای تقویت اعتمادبهنفس را آموزش ببینند. والدین باید ضمن ارتباط درست با فرزند خود، او را بهخاطر تلاشهایش تشویق کنند و از مقایسهکردن کودک خود با دیگران پرهیز کنند.