دوران کارشناسی ارشد کنفرانسی داشتم که موضوع و موفقیت در آن برام مهم بود. در زمان اجرا پرژکتور کار نمیکرد منم کمی هول شدم و احتمالا فیشی را اشتباه جا زدم ، آقای مدرس که بسیار جوان در عین حال با سواد بود پوزخندی زد که با این کنایه که خانمین دیگه.....
ان روز خیلی حالم بد شد کنفرانس به خوبی برگزار شد اما خاطره آن روز تا امروز در نظرم هست.
چند ماه پیش در اداره وقت آزادم داشتم کتاب میخونم کتابی از اریک فروم بود دو تا از همکاران آقا دقیقا کنار من داشتند صحبت می کردند و گاهی از یکی دیگر از همکاران بدگویی، با شوخی و لبخند گفتم غیبت نکنید. همکارم پاسخ داد ما که غیبت نمیکنیم غیبت کار خانمهاست به کتاب اشاره ای کردم و گفتم من که دارم کتاب میخونم.
این تجربه دوم تجربه ای بسیار لایت از کلیشه ها درجامعه است.
بارها و بارها در محیط کار جملاتی از این دست را شنیده ام که زن است دیگر زیرآب میزند، (خاله زنک است)،
زنها با هم کنار نمیآیند!زن است حرفش قابل استناد نیست!
یا جملاتی مثل دختر است دیگر! خانمین دیگه! یا حتی جملاتی که برای آقایان میگویند مثل اینکه تو پسری، تو مردی ، زشته، مرد که گریه نمیکند! مرد که احساساتی نمیشود! مرد که کار خانه نمیکند! لباس صورتی نمیپوشد ...
از آن بدتر هنگام تحسین جملاتی اینچنین را به کار میبرند: با و جود که زنی دمت گرم! مثل یک مرد رفتار کردی!
با یک جستجوی ساده در ویکی پدیا با این تعریف مواجه میشیم:
تفکر قالبی (به انگلیسی: stereotype) به یک نظر از پیش تشکیلشده در ذهن جمعی گروههایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگیهای خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعهای متفاوت نسبت میدهد. این امر سبب میگردد افراد برپایهٔ اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشهای خود که غالباً برگرفته از جامعه یا رسانهها است، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشتهباشند، نسبت به آنها قضاوت کنند.
این لغت اگر در معنی منفی آن به کار رود، فرضی سادهانگارانه، اغراق شده و تحقیرآمیز را به اعضای یک گروه بهدلیل عضویت در آن گروه نسبت میدهد. کلیشهها احترام یا مشروعیت را از اشخاص به دلیل تعلّقشان به آن گروه میگیرند یا برعکس، کلیشه مثبت احترام، ارزش و محبوبیتی غیرواقعی و برپایهای غیرمنطقی برای عدهای بدون دلیل خاصی به وجود میآورند.
پس کلیشه ها و به طور خاص کلیشه های جنسیتی مانع شفاف اندیشیدن است از طرفی برای فرد مورد خطاب قرار گرفته موجب احساس تحقیر و شرم میشود.
به نظر من در مواجهه با این نوع قضاوت و تفکرات در صورتیکه شرایط مناسب بود جراتمندانه این تفکر فرد را به چالش بکشیم و در مورد تاثیر این نوع دیدگاه با فرد با این نوع تفکر صحبت کنیم.
شما هم تجربه هایی مشابه دارید؟
چه نوع کلیشه های دیگری به خاطرتون میاد؟
شما در برابر کلیشه های جنسیتی چه نوع واکنشی دارید؟