نفیسه یعقوبی·۲ سال پیشاز روزگار کارمندی ( شما دعوتید به یک خود افشایی)این ماییم که به جهان معنا میدیم و برمبنای آن ، تمام رویدادها و مشاهدات و ادراکات را تفسیر میکنیم و دچار هیجانات و سپس افکار متفاوت میشیم.
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشنفیسه در جستجوی معنامادربزرگم مثل من کلاسهای مختلف نرفته بود، کتاب نخوانده بود اما امید به زندگیش بیشتر از من بود، زندگی میکرد بدون اینکه به معنای زندگی فکر کن…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی، قسمت ششم: جاتو عوض کن تو درخت نیستی!توی شرکتی فنی کار می کردم رئیس شرکت مردی بود با ویژگیهای خاص!از سویی دوست داشت سازمانش به روز باشد و به دنبال بهبود بود. خودش دوره MBA شرکت…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشمیخوام با جوانی خودم صحبت کنم!مهندسی کامپیوتر خوانده بودم، چرا؟ چون همیشه درسام خوب بود، شاگرد زرنگ بودم چون مهندسی کامپیوتر اون روزها بورس بود. بعد…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی، قسمت پنجم: لطفا منو به شکل یک انسان ببین!تجربه اول: دو سال پیش برنامه طبیعتگردی دوروزه داشتم از شهر مشهد به شهر خواف. بین راه درمسیردرپلیس راه توی برف گیر کردیم و مجبور بودیم در شه…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی قسمت چهارم:چگونه از شر کلیشه ها خلاص شویم؟دوران کارشناسی ارشد کنفرانسی داشتم که موضوع و موفقیت در آن برام مهم بود. در زمان اجرا پرژکتور کار نمیکرد منم کمی هول شدم و احتمالا فیشی را…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی، قسمت سوم: خشمت را در آغوش بکش.همه ما گاهی دچار خشم میشویم و وقتی این هیجان در محیط کار سراغ ما مییاد شرایط بغرنجتره. در این نوشتار درمورد هیجانات صحبت میکنیم.
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی، قسمت دوم: شجاعتقرار بود تو محیط کارمون یک کار بزرگ انجام بدیم یک پروژه که با انجام دادنش باربزرگی از روی شهر برداشته میشد و کلی ارزش افزوده داشت ، انرژ…
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشاز روزگار کارمندی قسمت اول: اوضاع خیلی خراب است.من یک کارمندم، توی سلسله نوشتارهای از روزگار کارمندی در مورد مسائل، شرایط و دغدغه های کارمندی میگم و درآخر براتون چند پیشنهاد دارم.
نفیسه یعقوبی·۳ سال پیشفرار از ملالچرا سفر می کنیم؟ همه ما کمابیش با حسرت عکسهای اینفلوئنسرهای سفر را می بینیم و در آرزوی فرصتی برای سفریم. سوال این است چرا سفر میکنیم؟