امروز خیلی اتفاقی و درحالیکه برای برطرف کردن ابهامات ذهنم درحال سرچ بودم، به محتوایی برخورد کردم به نام یادگیری کریستالی!(به شدت پیشنهاد می کنم پادکست یادگیری کریستالی در سایت متمم رو شده حتی یکبار. بشنوید)
یکی از مسائلی که بهش پرداخته شد، بازی مارو پله ای بود که ما درکودکی اوقات فراغتمون رو باهاش مشغول بودیم و یادگیری ضمنی ای که در حین بازی کردن ما بدست میاریم!
چیزی که ذهنم رو مشغول کرد این بود که چقدررر شبیه زندگی روزمره ما هست؛ به این صورت که ما هرروز تلاش می کنیم وقدم روبه جلو برمی داریم، گاهی دراین مسیرهایی که روبه جلو برمی داریم به پله ای می خوریم که مارو هزاران قدم جلو می اندازه؛ این پله ها به نظرم اون افرادی هستن که ما درهرجایی از زندگی باهاشون برخورد می کنیم و شبکه سازی مون رو باهاشون شکل می دیم، در حقیقت مادر نهایت ابهام قدم برمیداریم؛ ما نمی دانیم قراره چی برامون پیش بیاد؛ ولی هر روز انتخاب می کنیم که بلند شیم و دوباره و دوباره قدم برداریم و از منطقه امنمون خارج بشیم.
اما گاهی با تمام تلاش هایی که می کنیم و خودمون رو به خونه آخر نزدیک می کنیم؛ مارهای مسیرمون باعث می شن ناگهان هزارن قدم به عقب برگردیم!
این مارها به نظرم همون تصمیمات اشتباهی هستن که ما در مسیر پیشرفتمون می گیریم، تصمیماتی که مارو هزاران قدم به عقب برمی گردونن!
در نهایت به نظرم مهمتراز پیشرفت کردن و روبه جلو بودن، اینه که ما هرچند رشد کم اما تصمیمات درست و حساب شده بگیریم!
امید که رشد پایدار داشته باشیم!