ویرگول
ورودثبت نام
معین آذری
معین آذری
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

آشنای نا آشنا

چی بگم از دلتنگی هایی که میمونه برام

برای کسی که یه آشنای ناآشنا بود برام

نمیشناختمش ولی دوست داشتم باشه باهام

دوست داشتم خیلی زودتر از اینا می‌دیدمش

تا شاید فرصت داشتم بیشتر میشناختمش

دوست داشتم فرصت داشتم بیشتر میشناخت منو که حداقل وقتی میره یه آشنای ناآشنا نباشم براش

یا حداقل یکم نگه داره تو ذهنش منو

:)

時間
時間


آشنای ناآشناشعرزمان時間
تفکرات یه چهل تیکه ای
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید