پاسخ سریع و صریح به این سوال: طراحی باید فناوری را انسانی کند.
با این حال، گفتن این کار آسان تر از انجام دادن آن است.
هر محصولی – چه در قالب یک نرم افزار یا یک ابزار دیجیتالی، اساساً برای استفاده توسط یک انسان یا به نحوی برای بهبود زندگی انسان ایجاد شده است. نباید اشتباها آنها را فقط به عنوان خروجی های خلاقانه در نظر گرفت. زیرا در عصر بازارهای مبتنی بر مصرف کننده، اولویت دادن کمال پیکسل بر نیازهای کاربر به سختی معنا پیدا می کند.
شرکت های تولید کننده در تلاش برای انسانی کردن فناوری فراتر از وظیفه خود عمل کرده اند. تلاش‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها در فناوری‌هایی مانند تحلیل پیش‌بینی‌کننده و هوش مصنوعی در دهه گذشته به شدت افزایش یافته است. و کاربران - البته همه انسان ها - در پایان دریافت کننده ی همه چیز بوده اند.
وقتی اصطکاکی بین نقطه تماس محصول و فرد باشد، طراح شکست خورده است. درعوض، اگر فرد به دلیل تماس ایجاد شده با محصول، احساس امنیت، راحت‌تر بودن و در نتیجه تمایل بیشتری برای خرید و مصرف کردن آن، به روشی کارآمدتر - یا فقط خوشحال‌تر بودن - داشته باشد، طراح موفق شده است.
هنری درفوس (Henry Drefuss)، نویسنده کتاب طراحی برای مردم
طراحان مسئول شناسایی این نقاط اصطکاک رابطه انسان و فناوری هستند. آنها باید درک کاملی از احساسات، عواطف و ذهنیت کاربر در زمینه پیچیدگی قابلیت استفاده و عملکرد آن محصول داشته باشند.
بنابراین، همانطور که اوضاع پیش می رود، آیا ما اصلاً توانسته‌ایم فناوری را انسانی کنیم؟ بیا یک نگاهی بیندازیم.
چه چیزی می تواند سفر به دنیای دیزنی را بهتر کند؟
تام استگز، مدیر اجرایی سابق شرکت والت دیزنی، از آرتور سی کلارک الهام گرفت:
«هر فناوری به اندازه کافی پیشرفته از جادو قابل تشخیص نیست." ما اینطوری بهش فکر می کنیم. اگر بتوانیم از راه عادی خارج شویم، مهمانان ما می توانند خاطرات بیشتری بسازند.»
در واقع. تناقض انتخاب در اینجا مشهود است – بهترین راه برای خوشحال کردن کاربران این است که انتخاب هایی را که در دست دارند حذف کنید و تمرکز آنها را بر روی چیزهایی متمرکز کنید که بیشتر دوست دارند. تجربه معروف دنیای دیزنی از تجزیه و تحلیل داده ها و اصول طراحی استفاده می کند تا به مردم کمک کند تا بهترین تعطیلات را بر اساس اراده و انتخاب خود داشته باشند.
در مرکز این تجربه سفارشی دیزنی، دستبند جادویی قرار دارد - مچ بند لاستیکی که در رنگ‌های زنده عرضه می‌شود. داخل آن یک تراشه RFID و یک رادیو با باتری قرار دارد و به کارت اعتباری شما متصل است. این فرایند با رزرو آنلاین بلیط و انتخاب سفرها، غذاها و تجربیاتی که از آن لذت خواهید برد آغاز می شود. سپس سحر و جادو در انتهای دیزنی شروع می شود، جایی که الگوریتم تجزیه و تحلیل آنها رفتار و انتخاب های شما را برای دستیابی به یک برنامه سفر سفارشی که برای شما انتخاب شده است تجزیه می کند. زمان زندگی شما. دستبند جادویی شما - که نام شما روی آن حک شده است - قبل از بازگشت شما به خانه شما تحویل داده می شود.
هنگامی که در استراحتگاه هستید، به سمت سواری های مورد نظر خود هدایت می شوید و از صف ها پیشی می گیرید و زمان خود را بهینه می کنید. لازم نیست در اطراف پارک پرسه بزنید و برای یافتن The Incredibles عرق کنید - آنها به دیدن شما خواهند آمد. دنیای دیزنی، با جاذبه های گسترده اش، می تواند مکانی فوق العاده باشد. این مچ بند به بازدیدکنندگان کمک می‌کند تا با زمانی که در آنجا دارند کارهای بیشتری انجام دهند - به جای منتظر ماندن در صف و سردرگم شدن در مورد کارهای بعدی.
وقتی فناوری که از آن استفاده می‌کنید به‌طور شهودی آنچه را که می‌خواهید ارائه می‌کند، حتی قبل از اینکه بخواهید - این جادویی است! این مانند هدیه ای است که از کسی که شما را می شناسد و دوستش دارید؛ انتظار دارید. این فناوری است که به طور خاص و با دقت طراحی شده است تا انسان باشد.
اکنون، بیایید ببینیم که چگونه می تواند به طرز وحشتناکی اشتباه پیش برود.
مانند هر خرده فروش بزرگ، Target عادات و انتخاب های مصرف کنندگان خود را با جمع آوری داده های آنها پیگیری می کند. یکی از سیستم Target دارای مجموعه ای از 25 محصول است که وقتی با داده های خریدار تجزیه و تحلیل شود، می تواند حاملگی را شناسایی کند. علاوه بر این، آنها حتی می‌توانند اعداد را خرد کنند تا به سررسید تخمینی رسیده، و خریدار کوپن‌های تخفیف محصول مطابق با نیازهای خود را هر سه ماه دریافت کند. تا اینجای کار، این یک تمرین به ظاهر بی ضرر برای افزایش تجربه کاربر بود.
یک خریدار خشمگین در مینیاپولیس به تارگت شکایت کرد که دختر دبیرستانی اش کوپن هایی برای وسایل کودک دریافت می کند. او که توهین شده بود، تارگت را متهم کرد که از طریق پیشنهادات خود، حاملگی نوجوانان را تشویق می کند. مسئولان فروشگاه بابت گاف ظاهری عذرخواهی کردند و در اقدامی دیگر حتی چند روز بعد از مشتری تماس گرفتند تا پشیمانی خود را اعلام کنند. معلوم شد، این مشتری بود که این بار عذرخواهی کرد، زیرا دخترش واقعاً باردار بود. با این حال، فرض بر این بود که خانواده عملا مورد جاسوسی قرار گرفته است.
این هدف پشت طراحی است که عامل تمایز بین موارد ذکر شده است.
با نگه داشتن کاربران در مرکز فرآیند طراحی، دیزنی موفق شد به یک موفقیت خانگی دست یابد. پروژه MagicBand بر فرضیه محکمی استوار بود که تجربه دیزنی را برای مشتریانش لذت بخش می کرد.
از سوی دیگر، Target به سادگی قصد دارد از داده های انباشته خود برای افزایش فروش؛ استفاده بهینه کند. نیازهای کاربر ثانویه بود. همانطور که عملکرد الگوریتم آنها یکپارچه بود، طراحی آن جنبه "انسانی" رفتار کاربر را در نظر نگرفت. این سیستم برای افزایش فروش از طریق دادن آنچه مشتریان خود می خواستند طراحی شده بود. اما کاربران در نهایت چیزی را دریافت کردند که تارگت فکر می کرد می خواهند.
راه درازی در پیش است تا بتوانیم فناوری ایجاد کنیم که غیرقابل پیش بینی بودن را تقلید و با آن سازگار شود. هرچقدر هم که یک محصول خوب طراحی شده باشد، کاربر فقط در صورتی از آن قدردانی می کند که در راهی که قصد دارد به او کمک کند.
طراحی برای استفاده انسان یک فرایند بسیار علمی و دقیق است. اما به همین جا ختم نمی شود. همچنین باید ظرافت ها و ظرایف رفتار انسان را به شیوه ای حساس در نظر بگیرد.
این راه رفتن روی طناب چالش واقعی است. انسانی کردن فناوری با نگه داشتن انسان در مرکز فرآیند طراحی، به جای سودآوری صرف.
منبع: https://medium.muz.li/can-design-humanize-technology-ebedc566e82e
استودیو طراحی انسانی در راستای ترویج و آموزش مفاهیم طراحی اخلاقی و فناوری انسانی، به پژوهش، تالیف و تولید محتوا این مفاهیم اساسی برای دانشجویان و علاقمندان طراحی پرداخته و مشاوره تخصصی کسب و کارهای فناورانه را بر عهده دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر مقالات ما را مطالعه کرده و صفحه اینستاگرام ما (@humandesignstudio) را دنبال کنید.
