دو روز پیش اپیزود ۳۹ پادکست چنل بی رو گوش کردم. درباره قتل یک وکیل به نام رودریگو روزنبرگ در گواتمالا بود. روزنبرگ آن زمان مشغول پرونده قتل پدر و دختری به نامهای خلیل موسی و مارجری بود که از بزرگان و ثروتمندان گواتمالا بودند. روزنبرگ برای این پرونده سخت تلاش میکرد که شاید بخاطر علاقه خاصی باشد که بین او و مارجری برقرار بود. علاقهای که بعد از مرگ مارجری به نزدیکانش اعتراف کرده بود.رودریگو روزنبرگ یک وکیل کاردرست و فعال اجتماعی بود.او مدافع حقوق بشر و منتقد سرسخت دولت گواتمالا بود.
روزنبرگ در ۱۰مه سال ۲۰۰۹ در حال دوچرخهسواری به قتل رسید و قتل او جنجالهای سیاسی زیادی برپا کرد. او قبل از مرگ به دوست نزدیکش و اطرافیانش گفته بود که تهدید به مرگ میشود. او یک ویدئو از خودش ضبط کرده بود و که در آن اعلام میکند که مسئول مرگ او رئیسجمهور آلوارو کولوم و همسر رئیس جمهور هستند . کولوم این ادعا را رد میکند و به پیشنهاد سفیر آمریکا برای فرار از این جنجال این پرونده رو به یک کمیسیون بینالمللی میسپارد. بعد از تحقیقات بسیار که در شرایط فساد گسترده در سیستم قضایی گواتمالا به دشواری انجام شد مشخص شد کسی که دستور قتل روزنبرگ را صادر کرده خود او بوده است.
برای من جالب بود که چطور کسی ممکن است همچین کاری بکند. یه جور خودکشی پیچیده. همیشه بنظرم کسی که خودکشی میکند کسی است که دچار اختلالات روحی شدیدی هست. مشکلات زیادی دارد و ظرفیت روانی او برای تحمل چالشها و مسائل پر است. اما روزنبرگ چرا باید زندگیاش را پایان دهد؟
دو دلیل هست که احتمالا بخاطر یکی از این دو یا ترکیبی از هر دو روزنبرگ همچین تصمیمی گرفته است.
۱. ناامیدی از گسترده شدن عدالت در جامعه گواتمالا، ناامیدی از برچیده شدن فساد قضایی و اداری در گواتمالا .
روزنبرگ که رویای رعایت حقوق بشر را در سر داشت پس از سالها مبارزه برای این موضوع حالا دیگه کاملا ناامید بوده. شاید با خودش فکر کردهاست اتهام مستقیم به رئیس دولت میتواند جنبش و خروشی را در مردم به راه بیندازد و باعث اصلاح جامعه بشود. اما این اتهام یک دروغ بود و کمی عجیب است کسی که دغدغه حقوق بشر و عدالت دارد نشر دروغ را بد نداند. میشود همان موضوع اینکه آیا هدف مسیر را توجیه میکند؟ چرا فکر نکرد باید بماند و مبارزات را ادامه بدهد؟ آیا فکر میکرد دارد قربانی میشود و فداکاری میکند تا بقیه جامعه به عدالت و حقوق خودشان برسند. یعنی مطمئن بود ازاینکه در صورت اتهام مستقيم ویدئویی، کولوم متهم میشود؟ اصلا فکر نمیکرد بالاخره کارآگاهی، قاضیای پلیسی ممکن است موضوع را کشف کند؟؟
2. دلیل دوم عشق و شیفتگی او به مارجری بود که بعد از او دیگر تاب و توان زندگی بدون مارجری را نداشته است. اگرچه بنظر من این شیفتگی برای سن پایینتر است که سرد و گرمی از زندگی نچشیدهاند. به هرحال این هم ممکن است که کسی در سن بالا آنچنان عاشق و شیدا بشود که فکر کند بدون معشوقش دلیلی برای زندگی ندارد. روزنبرگ یک انسان هدفدار بود فرزند و دوستان و روابط خوبی داشت و عجیب بنظر میرسد که نتواند فقدان معشوق را مدیریت کند.
به قول علی بندری: "چیه این آدمیزاد" و البته فراموش نکنیم خیلیها هنوز این معما را حل نشده میدانند و قتل رزنبرگ توسط خودش را نمیپذیرند.