پیش از هر چیز باید اشاره کنم یادداشت برای چالش کتابخوانی طاقچه - بهمن ماه 1402 نوشته شده است.
هنر عشق ورزیدن:
یکی از شیرین ترین و تلخ ترین تجربیات هر انسانی می تواند تجربه «عشق» باشد . و ما در دورانی زندگی می کنیم که به صورت مدام درگیر عاشقانه های گوناگون می شویم و پس از مدتی ناکام از یک رابطه عاشقانه بیرون می آییم . تصورات غلط و غیر واقعی ما از عشق ، تغییر ذائقه و نگاه و علایق ، و حتی نا آگاهی ما از خودمان و خواسته هایمان از جمله دلایل این روابط ناپایدار و فراوان است که امروزه می توان آن را در هر جامعه مدرنی مشاهده کرد.
من در بررسی کتاب های گذشته تلاش کرده ام تنها نمایی کلی از موضوع کتاب را منعکس کنم. اینکه کتاب مورد بحث و نویسنده آن می خواهد چه چیزی بگوید و چقدر در بیان آن مفهوم موفق است. و البته اینکه کتاب به درد چه کسانی می خورد. در این مطلب نیز تلاش میکنم به همین منوال پیش بروم.
اما پیش از محتوا کتاب، نویسنده این اثر یعنی اریک فروم قطعا آنقدر بزرگ و اثر گذار هست که چند خطی درباره اش توضیح داده شود. فروم روانشناس آلمانی بود که مکتب روانکاوی انسان گرا را در روانشناسی بنیان نهاد. نظریه او در این مورد بسیار مفصل و بسیار جالب است و حتما توصیه میکنم آن را مطالعه کنید. نظریه شخصیت فروم به فهم و درک این کتاب بسیار کمک میکند و از سوی دیگر این رابطه به صورت عکس نیز وجود دارد.
و اما کتاب چه میگوید؟
تمام سخن فروم این است که عشق یک مهارت و هنر است که باید با تمرین و مطالعه آن را آموخت. ما به علت ترس عمیق از تنهایی به رفتار های گوناگونی روی می آوریم که در میان آنها تنها عشق پاسخی درست و اصیل به اضطراب از تنهایی است. همین شاید از مهمترین دلایلی است که باعث شده انسان های علی رغم ناکامی های بسیار همچنان در جست و جوی عشق باشند. به قول فروم هیچ کاری همچون عشق نیست که انسان ها تا این حد در آن شکست خورده باشند و باز هم آن را ادامه دهند. پس از توضیح مفصل و دقیق در این باره فروم به تشریح وضع کنونی ما در جست و جوی عشق و علت شکست های ما می پردازد. اینکه چگونه مصرف گرایی و کالا پرستی عمیقا در روابط ما نفوذ یافته است.
و پس این مباحث است که بخش اعظم کتاب آغاز می شود ، آموزش این هنر. عشق ورزیدن نیز مانند هر هنری برای آموختن دو جنبه تئوری و عملی دارد. که فروم در دو فصل «تئوری عشق» و «تمرین عشق» به آن پرداخته است. همچنین فصلی در میان این دو فصل با عنوان «عشق و انحطاط آن در جامعه معاصر غرب»، نیز وجود دارد که نفوذ فرهنگ سرمایه داری در روابط انسانی ما را به زیبایی تشریح می کند.