دیارا بزرگمهر
دیارا بزرگمهر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

زندگی در ۵۰ سال قبل

آدم هایی که قبل از ما تو این خونه های قدیمی زندگی میکردن ، زنده تر نبودن؟!
من میگم بودن!
چون آبیاشون ، آبی تر بود...
سبزاشون سبز تر بود...
بوی کاهگل از عود خوش‌بوتر بود..!
آفتاب که می افتاد رو پنجره های چوبی با شیشه های مربع مربع رنگی ، اتاق شبيه دفتر نقاشی میشد که نقاشش خیلی هنرمند بود...!
الان آپارتمان ما یدونه پنجره داره تو اتاقش با کلی نرده ی آهنی از اونور و یک لایه پرده از اینور...
وقتی نور میاد سایه‌ی نرده ها میوفته تو اتاق، شبیه زندان میشه...
معلومه که اونا زندہ تر بودن...
فکر کن معمولی ترین روزهای زندگیشون بوی چای و هل میداد!
واسه ما بوی تی بگ عطری...
شب یلدا واقعا واسشون بلندترین شب سال بود..
قشنگ ترین شب سال..
با اونایی که دوست داشتن میگذروندن..
اما شب یلدای ما ته تهش که خیلی بخواد خوب باشه یه تماس تصویری چند نفره ست..
آدم فکرشم نمیکنه زنده بودن به این چیزا باشه ، ولی هست ، باور کن!
بد جورم هست??✨?

زندگیشب یلداپنجرهنقاشیآپارتمان
این همه از تاریکی بد نگویید شما که فروغ چراغ تان به لطف همین تاریکی هاست...!(؛
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید