ویرگول
ورودثبت نام
شهریار فیروزآبادی
شهریار فیروزآبادیNulius in verba
شهریار فیروزآبادی
شهریار فیروزآبادی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

در جستجوی ریشه‌های جزم‌اندیشی

اغلب وقتی با جوانان بسیجی و روحانیون گفتگو می‌کنم، به برهانی توسل می‌ورزند که به گمان من تحلیل آن، می‌تواند در کشف ریشه‌های جزم‌اندیشی مفید باشد. بنابراین مایلم در ادامه این برهان را آورده و آن را تحلیل نمایم:


مقدمه 1: معرفت یا یقینی یا غیریقینی است.

مقدمه 2: فرض معرفت غیریقینی خودمتناقض است.

نتیجه: معرفت یقینی است.


اولین ایراد این برهان آن است که تصوری فراخ از «معرفت» دارد. معرفت ممکن است در یک حوزه (منطق ارسطویی) یقینی و در حوزه دیگری (علوم تجربی) غیریقینی باشد. بنابراین در حوزه‌های متفاوت معرفتی، این امکان وجود دارد که معرفت هم یقینی و هم غیریقینی باشد (مقدمه 1 کاذب است).

حتی اگر فرض کنیم مقدمه 1 صادق باشد، تنها با تصوری مطلق از صدق (0 و 1)، نتیجه قابل استنتاج است. اما در صورت داشتن تصوری طیفی از صدق (در این حالت غیریقینی شامل یک طیف تا شک‌گرایی محض می‌شود)، مقدمه 2 کاذب می‌شود زیرا امکان آن وجود دارد که معرفتی حدودی از معرفت (مثلاً با بررسی تاریخ علم) در حوزه معرفت‌شناسی داشته باشیم و تناقضی در اینجا وجود ندارد. پس واضح است که این بار هم نتیجه کاذب می‌شود.

در آخر باید گفت که استدلال مذکور فقط با بنیان نهادن صدق بر منطقی دوارزشی و تعمیم آن به تمامی حوزه‌های معرفت، می‌تواند درست باشد و در بهترین حالت تنها شک‌گرایی محض را رد کند (نه معرفت حدودی را که حتی اصلاً فهمی از آن ندارد) اما در حالت کلی برهانی نادرست است.

تاریخ علمفلسفهمعرفت
۲
۰
شهریار فیروزآبادی
شهریار فیروزآبادی
Nulius in verba
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید