یک مفهوم انتزاعی، مثلا «اصالت» در فلسفه هایدگر، معنای خاصی نزد او دارد. وقتی ما فلسفه او را میخوانیم، بر اساس بافتار حسی-مفهومی زمانه خود، معنای دیگری را از آن برداشت میکنیم. به همین دلیل این وظیفه فیلسوفانی متخصص است که معنای واژهها را در فلسفه یک فیلسوف، برای ما روشن سازند. برای مثال یک هایدگر شناس، که شاید زندگی خود را وقف خواندن تمامی آثار هایدگر، زندگینامه او، شرحهای نوشتهشده درباره فلسفه او و ... میکند و بنابراین با بافتار فرهنگی - اجتماعی حاکم بر فضای ذهنی هایدگر آشنایی دارد، ممکن است با نوشتن شرحی بر فلسفه هایدگر، معنای واژه «اصالت» را بر اساس مفاهیم معاصر، برای خوانندگان هم دوره خود روشن کرده تا آنها نیز بتوانند درک بهتری از فلسفه او داشته باشند.
این نکته بسیار اهمیت دارد که فهم تفکر یک متفکر، بدون فهم بافتار فکری او و بدون فهم بافتار فرهنگی - اجتماعی حاکم بر ذهن او، امکانپذیر نیست. کسانی که با خواندن ترجمهای از فلان کتابِ فلان متفکر، ادعای فهم عمق اندیشه او را دارند، هنوز الفبای علوم انسانی را نیاموختهاند.