ویرگول
ورودثبت نام
شایان سعیدی
شایان سعیدی
شایان سعیدی
شایان سعیدی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

قلب جا مانده در آینه

از جلو آیینه اتاقم گذر کردم.
ناگهان دستی از آینه شانه‌ام گرفت...

سرم را چرخاندم.
خودم در مقابل خودم ایستاده بودم.
اما حفره‌ای در وسط سینه‌ام جای خالی قلبم را نمایان کرده بود...

ترسیده بودم.
در آینه خودم بودم — عریان، با موهای ژولیده...
لبخندی سرد...
زخم‌هایی اندوه بر روی بدن و سایه‌ای سیاه پشت سرم در آینه...

دستم را روی سینه‌ام گذاشتم و پرسیدم:
تپش‌های قلبم حس می‌کنم، اما تو چرا وسط سینه‌ات خالی‌ست؟

گفت: من خودِ واقعی تو هستم.
سپس در بالای آینه چهرهٔ دختری نمایان شد...
صورتی سفید با چشمانی روشن، لبخندی گرم و دستانی خونین — انگار چیزی در دستانش بود.

او قلبم بود.
او قلب را نوازش می‌کرد و گاهی می‌فشرد.

دوباره نگاهم را برداشتم و به خودم گفتم: او را می‌شناسم!
آینه گفت: تو خیلی وقت است قلبی در سینه نداری.
او کسی است که لبخندش لبخندت است و غمش اندوه توست...

در همان لحظه، دختر کوچولو از پنجره خود را به آینه رساند و با صدایی بلند گفت:
او کیست؟ من دیدمش...
نور چشمانش تمام اتاقت را روشن کرده بود.

سریع پارچه‌ای روی آینه انداختم.
دختر کوچولو گفت: چرا نگذاشتی از نزدیک ببینم؟
او همان کسی بود که برایش از سبزی برگ درختان و کلبهٔ چوبی و برکه‌ای بکر و عشق می‌نوشتی؟

گفتم: آرام باش.
سرم را پایین انداختم.
نمی‌دانستم چطور بگویم او خودش بود...
او حواسش به اینکه هنوز نور چشمانش اتاقم را روشن کرده بود، نبود...

دخترک گفت: شایان، من دیدم آن مرد در آینه قلبش را به آن دختر داده بود!
سینه‌اش خالی بود، پر از زخم‌های باز و چندش‌آور...
او واقعاً تو بودی؟

سکوت کردم.
چند دقیقه سکوت فضا را فرا گرفت.

آرام گفت: اما چطور گذاشتی قلبت را لمس کند؟
شاید او را زخمی کند... شاید بلد نباشد...

لبخندی آرام زدم.
گفتم: یاد می‌گیرد.
اگر من روی کاغذی سفید عشق و دوست داشتن را معنی می‌کنم،
او همه چیز را روی قلبم حکاکی می‌کند...

گاهی مهربانی،
گاهی خشم،
گاهی دوست داشتن،
گاهی غم،
گاهی لبخند...

دخترک گفت: اما آخرش چه؟
گفتم: آخرش من قلبی دارم که او برایم شکلش داده است...

دخترک نگاهی به اطراف انداخت و گفت:
اتاقت هنوز روشن است اما روی آینه پارچه است!

سکوت کردم...
دستان دختر کوچولو هنوز خونی بود...
چشمانش هنوز روشن...
لبخندش گرم...

آینه
۰
۰
شایان سعیدی
شایان سعیدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید