ویرگول
ورودثبت نام
ثریا اجدی
ثریا اجدی
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

عشق و دیگر هیچ

از دنیای ماشینی امروز، از روزهای تکراری دنیای ما، از حال و هوای دودی گرفته شهر و آدم‌ هایش گاهی جدا شدن نیاز است…گاهی باید جدا شوی از زمین و زمان تا دستت برسد تا آسمان…
کتاب عشق و دیگر هیچ، شامل یک رمانک و دو داستان کوتاه هست که هر سه را بانوی نویسنده، الکساندرا کولونتای، تنها عضو مرکزی حزب کمونیست در زمان انقلاب بلشویکی، بعدها در تبعید نوشته است. قصۀ اصلی، بلند ترین و مهم‌ ترین داستان کتاب عشق و دیگر هیچ در زمان کمی پس از انقلاب سال 1905 میلادی روسیه می‌ گذرد و تا زمان انقلاب سال 1917 ادامه دارد. صدها پناهنده و آواره‌ی فعال سیاسی در سراسر جهان به ویژه در پاریس، پراکنده می‌ شوند و علیه رژیم تزاری مبارزه می‌ کنند و در این میان ماجرا های عاشقانه‌ ای بین بعضی‌ شان در می‌ گیرد که معروف‌ ترین‌ شان ماجرای عشقی لنین و یکی از اعضای سیاسی برجسته، به نام اینسا است. این داستان به قدری پرشور است که در بخشی یادآور مادام بواری است و از زبان راوی زن داستان بیان می‌شود.
داستان الکساندرا کولونتای به زمان و مکان خاصی اشاره نمی‌ کند. تنها می‌ دانیم که در فرانسه اتفاق می‌ افتد و در سال 1905. شاید این ویژگی می‌ خواهد بگوید که این داستان یا امثال این داستان‌‌ ها در همه جای دنیا ممکن است رخ دهد و وجود آدم‌ها است که به مکان معنا و مفهومی ویژه می‌ دهد.
قهرمان زن داستان به هیچ وجه آسیب‌ پذیر و شکننده نیست و مخاطب را وادار به پذیرش خود می‌ کند. او نماد استقامت زن نوگرا و آگاه است. نویسنده درباره این اثر و شخصیت آن می‌ گوید:«واقعیت خشن هرچه کمتر سوزناک شود و روان‌ شناسی زن هر چه واقعی‌ تر ارائه شود، با تمام کشاکش‌ها، سر دردها و بلند پروازی‌ها، همه مشکلات، تناقض‌ها و پیچیدگی‌ها، برای تصویر معنوی زن نو و بررسی آن دستمایه غنی‌ تری در اختیار خواهد داشت.»
الکساندرا کولونتای یک انقلابی بلشویک، مبارز و مدافع حقوق زنان و اولین سفیر زن جهان بود. او طرفدار عشق آزاد بود و مطالب بسیاری درباره زنان و مسائل اجتماعی دیگر نوشت و در دهه‌ های 70 و 80 میلادی، بیرون از اتحاد شوروی، نظرات بسیاری به کولونتای به عنوان تئوریسیون آزادی زنان و انقلاب جنسی جلب شد. ماجرای این کتاب در سال‌ های ارتجاع وحشیانهٔ تزاری که انقلاب ۱۹۰۵ را در پی داشت اتفاق افتاد و داستان به گروهی از انقلابیون مربوط می‌ شود که در فرانسه، در تبعید به سر می‌ بردند. ناتاشا زنی مستقل و یک فعال سیاسی است که بعد از جدایی هفت ماهه از معشوق به دعوت او پاسخ می‌ دهد و به شهری می‌ رود که مردش برای کار تحقیقاتی قرار است یک و ماه و نیم در آنجا بماند. ناتاشا که تازه دارد به این جدایی و مصیبت‌ های آن عادت می‌ کند و به زندگی و شور سیاسی‌اش باز می‌ گردد، با این سفر دوباره به پا به آستانه تردید، اضطراب و نا امیدی می‌ گذارد.

متن بالا را برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه در ماه بهمن نوشتم

آزادی زنانانقلاب جنسیحقوق زنانداستان کوتاهچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید