ویرگول
ورودثبت نام
جواد
جواد
جواد
جواد
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خدا

نشسته ام برِ جانان، مرا صدا نکن

درون سینه بجویی و کجا کجا نکن

قسم خورد به خورشید و سپیده دمان

چون ثمود مدام نجوای کذباً کذبا نکن

***

پرده بر افتاد و منِ بیچاره به رقص آمده ام

چون گردِ غباری، به آغوش گردباد فتاده ام

هی چرخ و دمادم دلهره ی سقوط را زاده ام

آبی که به خاک ریخته ای، به آتش کشانده ام

***

در من یوسفی است که به چاه گرفتار بود

و یعقوبی که به حُزن، کور از مویه بسیار بود

حتی برادرانی، که به حسد حُسنش دچار بود

کفر است ولی خدایی که از ابتدا به کار بود

خداعرفانشعردوبیتیرباعی
۱
۰
جواد
جواد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید