محمد عین القضاة
محمد عین القضاة
خواندن ۶ دقیقه·۸ ماه پیش

علت شکست استارتاپ ها چیست؟ (بخش اول)

هوالمطلوب

به نظر شما علل شکست کسب و کارها چیه؟

حتما اگر خودتون و یا یکی از نزدیکانتون کسب و کار یا استارتاپی راه اندازی کرده باشید، ممکنه تجربه تلخ شکست رو چشیده باشید، حتی اگر دنیایی از تجربه باشید بالاخره ممکنه روزی در همون تجربه های قبلیتون شکستی رو حداقل در یکی از برنامه های کاریتون تجربه کرده باشید. در این میان حتما براتون سؤال شده که چرا؟ چی شد که اینطوری شد؟ منکه چیزی کم نذاشتم؟ منکه تمام تلاش خودم رو کردم، پس چرا شکست خوردم؟

این سؤال، یعنی "علت شکست کسب و کارها و استارتاپ ها چیست؟" یکی از اصلی ترین و مهمترین سؤالات حوزه کسب و کار و کارآفرینی است که اندیشمندان مختلف جواب های بسیار متعددی از زوایای مختلف به اون دادن. مثلاً سایت [1]CB Insights در مقاله ای با عنوان "The Top 20 Reasons Startups Fail" که در سال 2019 منتشر کرده است، 20 دلیل اصلی شکست استارتاپ ها را نام می برد که در شکل زیر ملاحظه می فرمایید:

شکل1 – بیست دلیل اصلی شکست استارتاپ ها به نقل از سایت CB Insights
شکل1 – بیست دلیل اصلی شکست استارتاپ ها به نقل از سایت CB Insights


از این منظر مهمترین دلایل به ترتیب شامل: بی‌نیازی بازار، نبود نقدینگی، تیم نامناسب، وجود یک پیشرو در بازار و مشکلات قیمت‌گذاری بیان شده است. همچنین آکادمی چرخ در یک نظرسنجی از ۱۲ شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر و ۳۷ استارتاپ ایرانی، دلایل شکست استارتاپ های ایرانی را از میان شش دلیل معرفی شده به شرح مندرج در شکل 2 دسته بندی کرده است. نکته قابل توجه اختلاف دیدگاه کارآفرینان و سرمایه گذاران در انتخاب دلیل اصلی است، کارآفرینان سرمایه ناکافی را مهمترین دلیل می پندارند لیکن سرمایه گذاران، سرمایه را بی اهمیت ترین دلیل شکست استارتاپ ها معرفی می کنند. جالب تر اینکه هم تیمی های ضعیف در نظر هر دو گروه از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.

شکل2 – دلایل شکست استارتاپ ها در نظرسنجی آکادمی چرخ
شکل2 – دلایل شکست استارتاپ ها در نظرسنجی آکادمی چرخ
حتما بخش دوم مقاله رو هم مطالعه کن

علل شکست استارتاپ ها از منظر GEM

از یک منظر دیگر و بر اساس اطلاعات دیده بان جهانی کارآفرینی ([2]GEM) "ترس از شکست" یکی از دلایلی است که عامل خودداری کارآفرینان از راه اندازی کسب و کار می شود که این شاخص در ایران حدوداً 40% می باشد؛ چراکه بر اساس برخی آمار منتشر شده در سایت های معتبری همچون CB Insights و Small Business Trends، حدود 80% از استارتاپ های راه اندازی شده در سال 2014، در سال دوم فعالیت خود شکست خورده اند و به همین ترتیب 70% در سال سوم، 62% درسال چهارم و 56% در سال پنجم فعالیت خود شکست خورده اند، بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که تقریباً بیش از ۵۰% از کسب و کارهای کوچک در چهار سال اول تأسیس و بیش از ۹۰% استارتاپ‌ها در بلندمدت شکست می‌خورند. حال سؤال این است که آیا این استارتاپ ها به دلایلِ این شکست ها دقت نکرده اند یا آیا هنگام راه اندازی کسب و کار خود این اطلاعات و آمار را نمی دانسته اند؟ پاسخ چندان روشن نیست؛ حتی اگر ادعا شود که ایشان به این آمار دسترسی نداشته و اطلاعاتشان ناقص بوده است لیکن اطلاعاتی حداقلی از اکوسیستم کارآفرینی این اطلاعات را شفاف می کند؛ لذا حال سؤالی بزرگتر به ذهن بادر می شود و آن این است که چرا درحالیکه افراد این دلایل را می دانسته یا اشرافی حداقلی نسبت به آن داشته اند اما کماکان شاهد شکست استارتاپ ها و کسب و کارها هستیم؟ چرا کارآفرینان که اطلاعاتی از این دست را می دانند، بازهم دچار اضمحلال شده و با شکست مواجه می شوند؟

پاسخ سؤال آخر اصلاً شفاف نیست و به نظر می رسد که موضوع اساسی فلسفی و درونمایه ای اصیل و البته دقیق دارد. در ادامه سهی شده بر اساس این مقدمه نسبتاً بلند، پاسخ این سؤال را داد که چرا واقعاً کسب و کارها با شکست مواجه می شوند؟ و یا بهتر سؤال کنم، چرا کسب و کارها علیرغم دانستن دلایل شکست ها بازهم با شکست مواجه می شوند؟

چرا کسب و کارها علیرغم دانستن دلایل شکست ها، بازهم با شکست مواجه می شوند؟

به نظر من، پاسخ این سؤال در تفاوت دو مفهوم "درک" و "دانش" نهفته است. درک و دانش شاید در واژگان روزمره ما معنای نسبتاً یکسان داشته باشند، لیکن معتقدم که تفاوت ظریف و البته مهم این دو مفهوم با هم، پاسخ دقیق و دلیل اصلی شکست استارتاپ ها خواهد بود.

تفاوت درک و دانش: راز شکست کسب و کارهای نوپا

درک یک مفهوم وسیعتر از دانش می‌باشد. دانش آن چیزی است که ما می­دانیم اما ادراک توسط چیزی که ما می‌دانیم (دانش)، چیزی که ما فکر می‌کنیم می‌دانیم و چیزی که نمی‌دانیم، شکل می‌گیرد.

این موضوع در مورد کارآفرینان و میزان درک و دانش آنها از کسب و کاری که راه اندازی می کنند نیز صدق می کند. در واقع کارآفرینان با دانش خود یعنی آن چیزی که می دانند و همچنین آن چیزهایی که فکر می کنند می دانند، کسب و کار خود را راه اندازی می کنند؛ بنابراین با توجه به تفاوت مفهوم درک و دانش، کارآفرینان از دو موضوع متضرر شده و موجبات شکست آنها فراهم می گردد:

1- اولاً آن چیزی که نمی دانند و احتمالاً مطلب بسیار مهمی بوده که در موفقیت کسب و کار اثر تعیین کننده داشته است.

2- دوم اینکه آن چیزی را که گمان می کنند می دانند و بخشی از دانش آنهاست؛ در واقع، اطلاعات غلط بوده و ایشان را دچار اشتباه کرده است. یعنی بر اساس یک منطق یا اطلاعات غلط که درست پنداشته اند، تصمیماتی را اتخاذ کرده اند که موجبات شکست آنها را بوجود آورده است.

رنکو، شرادر و سیمون در مقاله ای در سال 2012 این موضوع را به خوبی توضیح داده اند؛ بطوریکه مطابق شکل زیر، فیلترهای ادراکی کارآفرینان (مانند تعصبات، تکنیک‌های تجربی، توانایی شناختی، آرزوهای شخصی، میزان تلاش، میزان تناوب و زمان قرار گرفتن در معرض محرک، و الگوهای شناختی) مشخص می‌کنند که کدام سیگنال‌ها از بازار دریافت شده و چگونه این سیگنال‌ها تفسیر شوند.

شکل3- تأثیر فیلترهای ادراکی در فهم نیازهای بازار
شکل3- تأثیر فیلترهای ادراکی در فهم نیازهای بازار

بنابراین پاسخ سؤال اصلی این یادداشت (چرا کسب و کارها علیرغم دانستن دلایل شکست استارتاپ ها، بازهم با شکست مواجه می شوند؟) را باید در پاسخ این سؤال یافت که "آیا کارآفرینان کسب و کار خود را بر اساس درک صحیح از بازار و فرصت های آن راه اندازی کرده اند؟".

تا اینجا مشخص شد که سؤال صحیح در خصوص دلیل شکست استارتاپ ها، به همین سادگی نیست و سؤال دقیق تر و بهتر این است که بفهمیم "آیا کارآفرینان، کسب و کار خود را بر اساس درک صحیح از بازار و فرصت های آن، راه اندازی کرده اند؟" بنابراین مشتاقانه از شما دعوت می کنم جهت یافتن پاسخ صحیح، ادامه مطلب را در بخش دوم این یادداشت در اینجا مطالعه بفرمایید.

با آرزوی توفیق برای همه جوانان کارآفرین

محمد عین القضاة (مشاور کارآفرینی و توسعه کسب و کار)


پاورقی:

[1] یکی از پایگاه های معتبر جهانی در زمینه های مرتبط با کسب و کار، کارآفرینی، استارتاپ ها و سرمایه گذاری است.

[2] دیدبان جهانی کارآفرینی ویا Global Entrepreneurship Monitor در سال 1997 با مشاركت دانشجويان برجسته كشورهای انگليس، آمريكا، فنلاند و ايرلند، بابسون كالج و دانشكده‌ي كسب و كار لندن و با حمايت قوی بنياد كارآفريني كافمن (Kauffman Foundation) ايجاد شد. ديده‌بان جهانی كارآفريني، كنسرسيوم دانشگاهی مركب از تيم‌هاي علمی - پژوهشی است كه مأموريت اصلي آن ارزيابی و ارائه داده‌های پژوهشی معتبر در سطح بين‌المللی درخصوص فعاليت‌های كارآفرينانه است.

استارتاپاستارتاپ‌های ایرانیکسب و کارموفقیت
من محمد عین القضاة، 36سالمه و دانش آموخته دکتری کارآفرینی از دانشگاه تهران هستم. به کسب و کارها مشاوره می دهم و سالها در زمینه مدیریت شهری تجربه دارم و از آشنایی با دوستان خوبی مثل شما استقبال می کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید