علیرضا شکرابی
علیرضا شکرابی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

فرهنگ اعتراض و حق خواهی

اول از همه میخوام اتفاقی که دیروز برام افتاد رو براتون توضیح بدم و بعد از اون سوالی بپرسم:

من از اونجایی که فاصله خونه تا محل کارم زیاد دور نیست، با تاکسی رفت و آمد میکنم. مسیری که با تاکسی میرم مسیری هست که ده سالی هست در اون رفت و آمد میکنم و کرایه ها رو کاملا بلدم. تاکسی ها از سال گذشته دونرخی شدن یعنی اگه سه مسافر باشه یک نرخ هست و اگه چهار تا باشه نرخ طبیعتا کمتره. سال گذشته تاکسیران ها چه خطی و چه شخصی به خاطر ترس جونشون سه نفر سوار میکردن. ولی الان که کرونا کنترل شده چهار مسافر هم سوار میکنن. مشکل من از اینجا شروع شد که همون نرخ سه نفر رو برای چهار نفر میخوان دریافت کنن.

من معمولا زیر بار این کرایه بیشتر نمیرم و بعضی ها قبول میکنن و بعضی ها هم با فحش و بد بیراه با من برخورد میکنن. خیلی هاشون شرایط اقتصادی رو بهانه میکنن و ...

تا اینکه دیروز که سوار شدم همون قضیه همیشگی اتفاق افتاد و راننده شروع کرد به بد و بیراه گفتن. من به راننده توضیح دادم که کرایه ها براساس تعداد مسافر هست و عکسی که از تابلو خط گرفته بودم رو نشون دادم، ولی اون گفت که آیا همه جا قیمت ها رو چک میکنی؟ من هم جواب دادم البته. چون وظیفه اجتماعی من هست که از حق خودم دفاع کنم. ولی طرف به من بد و بیراه گفت. من کرایه بیشتر ندادم و در مقصد خودم پیاده شدم. ولی در این یک ماه که کرایه ها اینطور شده ندیدم که کسایی که مسیر هر روزشون هم هست از حق خودشون دفاع کنن.

درنهایت من اعصابم به شدت خورد شد و سوالی که چند وقتیه که ذهنم رو مشغول کرده برام پررنگ تر شد.

اگر ما نتونیم حقمون رو از یک راننده تاکسی بگیریم، چطور انتظار داریم که بتونیم حقمون رو از مدیر،تولیدکننده، سیاست مداران و ... بگیریم؟ وقتی نتونیم اصول اولیه اجتماعی رو رعایت کنیم چطور انتظار داریم که بقیه اونها رو رعایت کنن.

مخالف این قضیه هستم که همه کلاهبردار هستن و چون این عرف شده پس اشکالی نداره. من و شما هستیم که چون حق خودمون رو نخواستیم طلب کنیم نفر مقابلمون به خودش جرات داده تا هرکاری میخواد بکنه. راننده تاکسی، مغازه دار، مدیر و ... همه عضوی از جامعه هستن. اگه ما حق خواهی رو بد بدونیم و عادت کنیم که سرمون رو تو برف کنیم، پس نباید انتظار درست شدن شرایط رو داشت.

یک روز دیگه من سوار تاکسی بودم که راننده تو خط ویژه انداخت. ولی وقتی پلیس جلوش رو گرفت و گفت برگرد مسیرت رو و از توی خیابون برو راننده و مسافرها خیلی عصبانی شدن. من گفتم که خب آقای راننده خلاف رفتی و جای اعتراضی نیست. ولی همه با چشمان باز بهم نگاه کردن.

قوانین از نظر من برای این گذاشته شده که جلوی هرج و مرج رو بگیره. و عمل کردن به اون وظیفه اجتماعی تمام مردمی هست که در اون جامعه زندگی میکنن.

مشتاقم نظر شما رو هم بدونم.

شرایط اقتصادیدل نوشتهاجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید