مریم‌مطهری‌راد
مریم‌مطهری‌راد
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

معجزه‌ی معلق مثال یک مملکت است


«معجزۀ معلق» مثال یک مملکت است

مراسم رونمایی از رمان «معجزۀ معلق» با حضور محمدرضا شرفی‌خبوشان، منتقد، محمدقائم خانی مجری‌کارشناس، مریم مطهری‌راد، نویسنده و جمعی از نویسندگان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی در فرهنگسرای معرفت برگزار شد.

محمدرضا شرفی خبوشان در ابتدای این نشست به نقش رمان در اعتلای فرهنگی جامعه اشاره کرد و گفت: رمان اثر بسیار ارزشمندی در اعتلای فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد و نگارش هر رمان می‌تواند این نقش را در جامعه پررنگ کرده و اثری عمیق در جامعه بگذارد. یکی از مشکلات بزرگ امروز جامعۀ ما، عادت مردم به خواندن مفاهیم کوتاه و تأثیرپذیری بیش از حد از شبکه‌های مجازی است. شبکه‌های مجازی دارای بار معرفتی نیستند، در حالی‌که مردم بیشترین اطلاعات خود را از این فضا دریافت می‌‎کنند؛ همین موضوع باعث شده اجتماع بدون هیچ اندیشه‌ای تحت تأثیر هر مطلب مخربی قرار گیرد.

این منتقد ادبیات داستانی راه نجات یک جامعه را عقلانیت برشمرد و افزود: باید نسل جدید را با رمان آشتی دهیم و آن‌ها را دعوت به خواندن کنیم. رمان خواندن یک قانون منظم و پیگیر و آدم اهل مطالعه می‌خواهد. یک شبه نمی‌شود رمان را خواند؛ اما با این تمرین، نظم و صبر در زندگی جاری می‌شود و باعث می‌شود در قضاوت اجتماعی اشتباه نکنیم. رمان «معجزۀ معلق» ما را به تأمل دعوت می‌کند که ببینیم وضعیت واقعی جامعه ما چیست و مطالبات برحق زنان را از موضع درست آن پی بگیریم. زنان ما صغیر و زیردست نیستند که لازم باشد کسی آزادی را به آن‌ها هدیه بدهد. زنان ما فکر و اراده دارند و برای رسیدن به اهداف خود دست به انتخاب می‌زنند، چه از قشر مرفه و برخوردار، چه از طبقه گیرافتاده در تنگنای معیشتی. همه برای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کنند و نتیجه تصمیمات خود را می‌بینند. این غیر از زنِ دور از مسائل مهم اجتماعی است که باید دستش را گرفت و اوّلیات حضور اجتماعی را به او آموخت. همه این‌ها را «ماهنیِ» رمان «معجزه معلق» به ما می‌آموزاند. این رمان نه شعاری است نه دنبال ایدئولوژی، و نه سفارشی نوشته شده است؛ سوژه‌ای را با روایت صادقانه دنبال می‌کند. دقیقاً در نهایت از این روایت صادقانه برمی‌آید که ما کی هستیم و به این می‌رسیم که درست است که ما جامعه‌ای هستیم که در آن ماهنی‌ها زیاد هستند، درست است جامعۀ فقرزده‌ای هستیم و مشکلاتی در حوزۀ اقتصاد، اجتماع و... داریم اما می‌توانیم تلاش کنیم و راه‌حلی پیدا کنیم. جالب است که شخصیت این داستان در حالی که گدایی می‌کند دغدغۀ تربیت بچه دارد. اینکه دخترش در جامعه چه کار می‌کند، در دانشگاه چه کار می‌کند؛ این خیلی جالب است. معمولا فکر می‌کنیم اگر کسی گدا شد هیچ‌چیز غیر از گدا نیست؛ در حالی که در این رمان می‌بینیم ابعاد دیگری از یک آدم با این شرایط نشان داده می‌شود. رمان همین است. قضاوت ما را نسبت به آدم‌ها تغییر می‌دهد. سریع تصمیم نگیریم، حکم صادر نکنیم. رمان، یک کشور است، یک مملکت است. اگر رمان خواندی وجوه مختلف مملکت خودت را خواندی. این را می‌آموزی که در مملکتی زندگی می‌کنی که وجوه مختلفی دارد.

نویسنده رمان «بی‌کتابی» با ذکر نقش زنان پس از انقلاب و ورود آنان به صحنه‌های فرهنگی عنوان کرد: مطالعاتی در غرب انجام گرفته که نقش زنان را در نوشتن، بسیار پررنگ دیده است. در ایران نیز پس از انقلاب این اتفاق افتاد و ورود زنان به عرصة نویسندگی توانست تأثیرات بسیار عمیقی را در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی رقم بزند. این‌که امروز ما برای رونمایی از یک رمان اینجا هستیم که نویسندۀ آن نیز یکی از زنان فعال در عرصه‌های فرهنگی جامعه است، جای تقدیر دارد و ما امیدواریم این روند هر روز پر رنگ‌تر از گذشته شود. هرچه بر تعداد نویسندگان ما افزوده شود و روایت‌های بیشتری از منظر تک‌تک اشخاص صاحب قلم ارائه شود، ما به توسعة مطلوب نزدیک‌تر خواهیم شد. زن بعد از انقلاب اسلامی گام‌های بزرگی در مسیر توسعه برداشته است. در همین بخش فرهنگ و به خصوص ادبیات، آنان حضور بسیار برجسته‌ای دارند. زنان ما تصمیم‌های زیادی می‌گیرند و عمل می‌کنند و مسئولیت آن تصمیم‌ها را هم می‌پذیرند. زن‌های ما حین خلأ وارد عرصه اجتماعی می‌شوند و سعی می‌کنند زندگی را در مسیر درستی که تشخیص می‌دهند، پیش ببرند. رمان «معجزه معلق» نشان می‌دهد که زن ایرانی خودش را مسئول رشد و عاطفه و جسم و جان فرزندان خود می‌بیند و برای رفع مسائل اساسی‌شان دست به انجام کارهای بزرگ می‌زند. زن ایرانی دست‌خوش هیجانات زودگذر و سطحی نیست و مطالبات عمیق و چندجانبه خود را با صبر و متانت و در خلال فعالیت‌های اجتماعی دنبال می‌کند. ماهنی یکی از خیل زنان ایرانی است که در اوج مصیبت هم امیدوار باقی می‌مانند و برای حل مسأله‌شان تدبیری می‌اندیشند. او به دنبال راه‌های تازه می‌گردد و موانع متعددی که در مسیر حرکتش وجود دارد، او را از گام زدن در راه پیشرفت مأیوس نمی‌کند.

محمدرضا شرفی‌خبوشان در پایان سخنان خود گفت: پیشنهادهایی هم برای نویسنده دارم؛ یکی این‌که رمان در آغاز و گشایش بهتر بود سراغ فلش‌بک نرود، حداقل در دو سه صفحۀ اول. حتی توصیه شده در فصل اول هیچ‌وقت از برگشت استفاده نشود. گشایش رمان بهتر است با تثبیت و ارادۀ اشخاص و ویژگی آنها و ایجاد حال و هوا برای ورود به داستان باشد. دوم این‌که چنین رمان خوبی می‌توانست نثر خوب و به قاعده و متناسب با اشخاص داشته باشد؛ اشخاصی در محیط خاص خودشان دارند زندگی می‌کنند. البته نویسنده تلاش کرده در بعضی جاها از این نثر و لحن استفاده کند اما می‌شد این کتاب را به سمتی برد که از نظر نثر و شیوۀ بیان و حتی گفتگوی اشخاص طراوت و جذابیت بیشتری داشته باشد. این‌طوری ما با یک داستان تمام‌عیار روبه‌رو بودیم. تشخّص گفت‌وگوها مشخص نشده؛ مثلاً ماهنی که شخصیت اصلی است می‌توانست خودش لحن متفاوتی داشته باشد. همچنین تقسیم‌بندی فصل‌ها می‌توانست شکل دیگری داشته باشد. رمان می‌توانست براساس صحنه، فصل‌بندی بشود و فصل‌بندی‌ها را بر اساس صحنه استوار کند نه براساس گزارش و گفتن آن چیزی که رخ داده است. ارزش کار به صحنه است، هرچه شما این صحنه‌ها را اضافه کنید رمان جان‌دارتر می‌شود؛ همچنین بهتر بود داستان زودتر به ماجراها برسد. در کل چنین کاری خیلی شوق‌برانگیز است که خانم مطهری‌راد از عهده‌اش برآمده‌اند و زحمت زیادی کشیده‌اند. باید توصیه کرد این رمان خوانده شود. من هم به جوان‌ها و هم به نوجوان‌ها خواندن این رمان را توصیه می‌کنم.

مریم مطهری راد در ادامۀ مراسم، درباره نحوۀ ایده‌پردازی و نگارش کتاب گفت: ایده این رمان را از زنی متکدّی الهام گرفتم. او همیشه با صورتی کاملاً پوشانده‌شده کنار تره‌بار می‌ایستاد. گرچه متکدی بود و به دلیل مشکلات مالی اقدام به این کار کرده بود؛ اما مشخص بود برای خودش حیثیت اجتماعی قائل است. همان وقت‌ها طرح این ایده را به «مدرسة رمان» در مؤسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب بردم، در هیئت داوری بررسی و انتخاب شد. این‌که موفق شدم از بین شرکت‌کنندگانی که همگی نویسنده و باتجربه بودند‌ با چند مرحله آزمون عبور کنم، حس خیلی خوبی بود؛ همین هم باعث شد نسبت به کاری که در دست داشتم متعهد شوم. نشست‌ها و نقدهای حرفه‌ای و حضور اساتید طراز اول در مدرسۀ رمان فراآکادمیک و بی‌نظیر بود. آنجا فرصت گپ و گفت دربارۀ هرچیزی که به داستان مربوط می‌شد فراهم بود. به هر حال من تنها ایدۀ رمان را از زن متکدّی وام گرفتم و در ادامۀ مسیر، تمام شخصیت‌ها و صحنه‌ها به مرور ساخته شد؛ حتی در بسیاری اوقات نمی‌دانستم فردا چه اتفاقی برای شخصیت‌های رمان خواهد افتاد و بدتر اینکه گاه نوشته‌های روز گذشته را پاک می‌کردم و رمان در مسیر دیگری ادامه پیدا می‌کرد. در واقع من شرایط شهودی شگفت‌انگیزی را در این‌کار تجربه کردم و صبوری را آموختم.

نویسنده «معجزه معلق» در مورد مکان‌های انتخابی این اثر مانند آهن‌مکان، منطقۀ صالح‌آباد و شهر ری توضیح داد و گفت: باید مکان منسجمی را برای داستان انتخاب می‌کردم که با بازار آهن هماهنگ باشد. بعد از تحقیق در این زمینه متوجه شدم بسیاری از کارگران و حتی کارفرماهای این بازار بزرگ، همان اطراف یعنی محدودۀ شهر ری و صالح‌آباد را برای زندگی انتخاب می‌کنند تا راحت‌تر به آهن‌مکان برسند. این موضوع باعث شد تا بتوانم مکان‌های رمان را راحت‌تر پیدا کنم؛ اما به هرحال در شناخت آن و نحوه ارتباط مشکلات بسیار زیادی داشتم؛ مثلاً برای ارتباط دائمی با آهن‌مکان، هر روز صدای ضبط‌شدۀ این بازار را که خیلی هم گوش‌خراش بود می‌شنیدم تا بتوانم اثر خود را با واقعیت‌های موجود در این مکان انطباق دهم.

تیمور آقامحمدی نویسنده و منتقد نیز در این جلسه حضور داشت. وی که هر دو رمان نویسنده را مطالعه کرده بود در این خصوص گفت: فکر می‌کنم با یک نویسندۀ مسأله‌مند مواجه هستیم. من در کارهای خانم مطهری‌راد روند روبه رشدی می‌بینیم و او در کسب ویژگی‌های یک نویسنده خوب بسیار کوشاست. به نظرم صاحب اقلیم‌بودن از مسائل مهم هر نویسنده‌ای محسوب می‌شود. احساس می‌کنم نویسنده دغدغه‌هایی دارد که در دو رمان «معجزۀ معلق» و «سفر به آتش» پی‌گیری کرده و هر دو رمان صاحب اقلیم هستند. اقلیمی گفتمانی که شخصی‌شدۀ نویسنده شده‌اند.

در پایان این مراسم بخشی از شرکت‌کنندگان سؤالات خود را درباره این رمان مطرح کرده و نویسنده و منتقد جلسه به آن پاسخ دادند.

لینک کانال تلگرام

https://t.me/chemishodagar

شبکه‌های مجازیرمانمشکلات مالی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید