مختص جامعه سینما:محسن سلیمانی فاخر/ برخی معتقدند به تعداد انسان های روی کره زمین راه عشق ورزی و تفسیر در مورد آن وجود دارد و فیلم«ملاقات خصوصی» با تفسیری هرمنوتیک و تاویلی به عشق ،روای یکی از این معدود ترین روابط در جامعه ای آنومیک است .
عشق در دامان فقر و فساد ،عشق بر مدار پر رمز و راز زندگی نابسامان، عشق لایه لایه در کشاکش تاوان ها ،عشق افسون زدا و توهم زدا،عشقی که دایم بیمارگون می شود و گاه متعادل؛نوعی از دوستداشتن که اگر رهروانش «خلاف»نکنند به وصال هم نمیرسند.
مفهوم عشق و تجربه ی عاشقی کاملا تحت تاثیر گفتمان حاکم بر جامعه و وضعیت اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و اقتصادی هر دوران خاصی است.عشق ناآرام در فیلم «ملاقات خصوصی » اگرچه در سکانس های نخستین فیلم، فردی ترین عواطف و احساسات را برمی نمایاند اما این عشق کاملا متاثر از شرایط و اتمفسر زندگی این زوج است .«مردی» دربند و اسیر در زندان و «زنی» دربند زندگی و شدائد دختر بودن در یک خانواده کاملا آنومیک با چشمانی که به ادامه دشوار حیات دوخته شده است .
عشق در فیلم ملاقات خصوصی کاملا بر عشقی که« اریک فروم»بر وجوه آن تاکید دارد منطبق است و فیلمساز این ارکان را به خوبی در دامان شخصیت ها به اهتزاز در می اورد .
مخاطبی که مات و مبهوت از وسعت تراژدی حاکم برجهان فیلم است،«رغبت» جدی به زندگی وپرورش مهرورزی را در سکانس های آخرین در مسیر این زوج درمی یابد . از توانایی وآمادگی برای پاسخ گفتن به خواسته ها که «احساس مسولیت» آورده است خردسند می شود.انجا که «پروانه» راضی می شود برای رهایی معشوقش از زندان مواد را به داخل زندان ببرد.
از سویی دیگر «احترام »به جایگاه و موقعیت دیگری در وضعیتی که شبیه به سوگ واره است سرمستی می آفریند . پروانه و فرهاد ،جرعه جرعه توانایی درک یکدیگر را در کنار سختی ها دارند و حاضرند عشقی که دربند فساد و تباهی شکل گرفته را شکوفا کنند.
و درنهایت «شناخت» اکسیر نجات انهاست .خوب می دانند دلسوزی واحساس مسئولیت بی شناخت کور خواهد بود و برای انکه در بزنگاه تردید و تصمیم برای انتخاب پایداری عشق ،خالی ومیا ن تهی نباشند ،تفاهم و درکی که از احساس و فضیلت با شکوه بر انگیخته شده به یاری شان می شتابد تا جهان بهتری برای خود بسازنند.