بولگاری و خون (قسمت بیست و پنجم)

جیمین گفت: واقعا آهنگای ما رو تا حالا نشنیدی؟

سوک کمی خجالت زده شد و گفت: یکم دمده به نظر میام نه؟!

جیمین گفت: نه نه نه ... میتونیم همین الان برات زنده اجرا کنیم.

و شروع کرد به خواندن آهنگ SPINE BREAKER . بقیه هم آرام آرام با او همراهی کردند و فضا کم کم به یک پارتی کوچک تبدیل شد ، ولی سوک فقط نشسته بود و به رقص اسپین بریکر میخندید.

موزیک ویدیوی آهنگ spine breaker رو می تونین از طریق این لینک ببینین

جیمین گفت: چرا نشستی؟

سوک گفت: راستش من بلد نیستم برقصم

- هیچی؟

- هیچی

- خب چیزی نیست ، استاد رقص پارک جیمین رو به روی شماست خانم

و تا کمر خم شد و دستش را برای دعوت به رقص بالا آورد. یونگی تیپایی به باسن جیمین زد و جیمین پرت شد .

- هیونگ

- از دور آموزش بده

- فقط داشتم شوخی میکردم، کوک اهنگ تومارو رو میذاری؟این مناسب نیست

جین گفت: یا... میخوای بگی ، رقصی که من طراحی کردم به درد نمی خوره؟

جیمین خندید و گفت: می خوایم رقص دخترونه یاد بدیم ، اون زیادی خشنه

و جین را بغل کرد تا غر نزند. با اینکه کوک tomorrow را پلی کرد اما جیمین و هوسوک با هم و تلاش فراوان حتی نمی توانستند به سوک یادبدهند چگونه قدم از قدم بردارد

آهنگ tomorrow زیرنویس فارسی

جیمین رو به هوپی کرد و گفت: چرا نمیشه؟یعنی به خاطر اینه که داریم رقص دخترونه آموزش میدیم؟

هوسوک گفت : راستش رقص دخترونه یکم سخته ، این کارو کوک بهتر از من بلده

کوک بی نهایت هل شد ولی خودش را از تک و تا نیانداخت ، می خواست ثابت کند ان قدر ها هم خجالتی نیست . چند حرکت ساده را شروع کرد ولی نباید می خندید ، دو سه بار برگشت و با نگاهش هوپی را نفرین کرد . ولی باز هم به نظر نمی امد سوک درحال یادگرفتن باشد. در همین لحظه پارک یوری در زد و وارد اشپزخانه شد. قیافه ی مظلومی به خودش گرفته بود که سوک را به وحشت انداخت . با اینکه از اشنایی او با پارک یوری زیاد نمی گذشت ولی باورش نمیشد که موجودی تا این حد ترسناک بتواند اینقدر مظلومانه رفتار کند. یوری دور از چشم همه نگاه نفرت انگیزی به سوک انداخت و بعد دوباره مظلوم شد . چند قدمی جلو رفت و به کوک گفت: من از اعضای تیم طراحی صحنه هستم ، متاسفم که مزاحمتون شدم ولی وقتی بقیه اومدن تا امضا بگیرن من مشغول کار روی صحنه بودم و نتونستم ازتون امضا بگیرم

سوک توی دلش گفت: اگه روی صحنه بودی که کوک رو میدیدی.

کوک در کمال ادب به یوری امضا داد و او را به بیرون هدایت کرد. جیمین بی توجه به یوری چند حرکت تمرینی تجویز کرد و قرار شد سوک آن ها را تمرین کند و بعدا چیزهای بیشتری یاد بگیرد . بعد از رفتن یوری کوک اصلا به روی خودش نیاورد که تا چند لحظه ی پیش مشغول اموزش رقص بوده و سعی کرد یواشکی فرار کند ، جیمین داشت یک حرکت دست نرم و آرام را آموزش میداد و کوک در حال فرار یک لحظه چشمش به سوک افتاد که درحال تقلید حرکت بود و خورد زمین ، اتفاقی که ده سال یک بار می افتاد .

قسمت بعدی:

قسمت قبلی: