سوک به دنبال کارگردان به اتاقش رفت . کارگردان جلو امد و پرسید : کار کی بود؟ جین یا کوک؟
- کار من بود.
- اینقدری یادم میاد که موهای کوتاهی داشت و یه تی شرت مشکی تنش بود ، ساعتش رو هم یادمه ، اگه بگی کار کدوم بود فقط همونو سر جاش میشونم ولی اگه نگی ، مجبورم خدمت هر دو برسم. تی شرت مشکی رو معمولا کوک میپوشه ولی ساعت مال جینه ، نمی دونم کدوم شون بود
- تو در جایگاهی نیستی که کسی رو تهدید کنی ، منم ادم یکی دو سال پیش نیستم ، تو مست بودی و حتی یادت نمیاد که کی کتکت زده ، ولی من مدارک کافی برای شکایت کردن ازت و به لجن کشیدن آبرو و شهرتت دارم ، با شکایت کردن حتی اگه بهترین وکیل ها رو هم بگیری شهرتت گرداب میشه و تو رو میکشه پایین
- یعنی میگی که به همین راحتی همه چیو فراموش کنم و جوری رفتار کنم که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده؟
- این کاریه که من دفعه ی قبل کردم ، بد نیست تو هم مزه ش رو بچشی
کارگردان جانگ به شدت عصبی بود اما کاری از دستش برنمی امد آن مسافرخانه ی کوچک هیچ دوربین مداربسته ای نداشت و خانم وانگ هم به پلیس گفت که گوشش سنگین تر از این حرف هاست که صدایی شنیده باشد. وقتی حوالی ظهر خواستند جین و کوک را برای بازجویی ببرند کارگردان گفت که همه چیز را به خاطر اورده و مطمئن است از پله ها افتاده و شکایتی ندارد.
قسمت بعدی:
قسمت قبلی: