ویرگول
ورودثبت نام
محمد
محمدکسی بودم مال خودم، کم کم وا دادم و عاشق شدم، این متن‌ها دلنوشته‌های یه دلداده‌ست به دلدارش، باشد که نور راه پر پیچ و خم دلباختگان باشد ...
محمد
محمد
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

حافظ، اگر عاشق بودی ...

حافظ میگوید:

گل در بر و می در کف و معشوق ب کام است

سلــطان جهانـــم به چنـــین روز غـــلام اسـت

یعنی دلدارم گل سرخی برایم هدیه آورده، آنرا روی سینه ام گذاشته و کنارم نشسته است

من هم از شدت سرخوشی و شیدایی جام سبو ب دست گرفته ام و پیک میزنم به سلامتی داشتنش

و از همه مهمتر سرخوشی من است از بودن دلبری که مرا پسندیده و خودش را هم طبق پسند من آراسته تا به کام من باشد

در چنین حالتیست که احساس نیاز ب احدی ندارم و عالم و آدم و پادشاه و گدا همگی آرزوی یک لحظه نشستن جای من را دارند

حافظ حافظ حافظ!

الحق که سخندانی و هیچکس در شعر و شاعری ب گرد پایت نمیرسد

اما و صد اما که عاشق نبوده ای

چطور معشوق کنارت و نشسته و گل را نظاره میکنی؟

چطور عقلی که با آن از محبوبه‌ی خود دل بردی را به جام سبو زائل نمودی؟

چطور عاشقی هستی که معشوقت به کام تو شده نه تو ب کام معشوقت؟

خاک بر سر مملکتی که ملک الشعرای عاشقانش تو هستی و دلدادگانش در مهروزی ب تو اقتدا میکنند

مثل محمد اگر عاشق بودی اینگونه میسرودی:

گل دلبر و مِی دلبر و دلبر خودِ کام است

دلــداده درِ خــانـــه‌ی دلـــدار غلام است ...

پ.ن: هیچ عیبی نداره پیش دلبرتون بگید من برای تو از کوه محکم‌ترم، از دریا بخشنده ترم و از حافظ شاعر ترم😇

عاشقحافظ
۸
۰
محمد
محمد
کسی بودم مال خودم، کم کم وا دادم و عاشق شدم، این متن‌ها دلنوشته‌های یه دلداده‌ست به دلدارش، باشد که نور راه پر پیچ و خم دلباختگان باشد ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید