
۱_چند هفته پیش در خیابون در حال قدم زدن بودم که صدای مکالمه ای توجه من رو به خودش جلب کرد.
چون خیابون خلوت بود و صدای طرف هم تقریبا واضح و بلند بود می تونستم به خوبی محتوای مکالمه رو بفهمم.
اون مرد با حرص و دلخوری زیادی داشت میگفت که یعنی منو فروختی به خونه ای؟
به خاطر خونه ای داری باهام اینجوری حرف میزنی؟
درست حرف بزن با من
من عروسک دست تو نیستم و فلان
قضیه از این قرار بود که ظاهراً اون مرد عاشق پیشه نتونسته بود برای همسرش خونه فراهم کنه و احتمالا عقد بودن و دختره هم انگار حسابی دلخور شده بود.
واقعا یکی از تلخ ترین صحنه های زندگیم بود که دیده بودم.
دیگه مکالمشون رو پیگیری نکردم ولی مطمعنم که این رابطه خیلی زود تموم میشه.
چه همون روز و چه روز بعدش و چه هفته ها و ماه های دیگه.
به نظرم وقتی زن و شوهری حرمت های هم رو میشکونن دیگه روز به روز رابطشون به مرگ نزدیک تر میشه.
دلم خیلی برای اون مرد سوخت.
این ماجرا به صورت عینی و واضح تأثیر اقتصاد مملکت رو روی روحیه مردم بهم نشون داد.
حتما اون زن و شوهر همدیگه رو خیلی دوست داشتن ولی عشق همه چیز نیست.
برای شکوفا شدنش چیزهای بیشتری لازمه.خصوصاپول!
ازدواج و رابطه جدی مثل دوستی های بچگونه نیست که تا نصف شب لاس بزنی و آخرش ماهی یه بار طرفو ببری کافی شاپ.
من واقعا حق رو به زن اون شخص میدم.
آقا تو که پول نداشتی چرا در راه عشق قدم گذاشتی؟
مرده هم بیشتر از سی سال میزد.
یعنی با این سنت نمیدونستی چه چیزهایی پیش نیاز عشق هست؟
من در اون لحظه خورد شدن شخصیت و اقتدار اون مرد رو دیدم.
شاید ته دلش میخواست بگه بازم دوستم داشته باش.با هم حلش میکنیم ولی مهارت ارتباطیش رو نداشت!
لحظه به لحظه گفتگوشون تند تر می شد و...
واقعا که عشق همه چیز نیست!
۲_مبلغی رو در ارزهای دیجیتال از مدت ها قبل سرمایه گذاری کردم.
البته سرمایه گذاری در این حوزه ریسک بالایی داره ولی خب اگه بیست درصد از دارایی هات رو روی سرمایه های پر ریسک بذاری چیز بدی نمیتونه باشه.
چند وقتی هم هست که درگاه پرداخت صرافی ها کلا مسدود شده.
یعنی نمیتونی پول بهشون انتقال بدی و ارز بخری.
فقط تنها راه اینه که بری صرافی و ازش بخوای که به کیف پول مجازیت تتر واریز کنه.
دلار و طلا روز به روز دارن بالاتر میرن و من هم عضو چند تا کانال اقتصادی هستم که مستقیم و غیرمستقیم بارها میگن آی دیگه مملکت دچار فروپاشی اقتصادی شده و تا میتونین تتر بخرین و ریال نگه ندارین و فلان.
ازون طرف هم قیمت ارزهای دیجیتال این ماه خیلی پایین اومد و من هم تصمیم گرفتم که ازشون بخرم تا بیشتر سود کنم.
چند روز پیش رفتم صرافی و متأسفانه بسته بود.
دیروز با خودم گفتم بهتره توی دیوار سرچی کنم شاید کسی تتر بفروشه!
جستجو رو زدم و چند تا گزینه برام اومد.
خوشحال شدم و گفتم چه خوب.
ولی خب یه حسی بهم میگفت که باید مراقب باشی!
ولی بهش اهمیت ندادم چون در دیوار گزینه پرداخت امن وجود داره.یعنی میتونی پول رو برای سایت پرداخت کنی و وقتی محصولت رو گرفتی از دیوار بخوای هزینه رو به فروشنده تحویل بده.
وقتی اون شخص گفت تتر میفروشه من دو میلیون از طریق حساب امن واریز کردم.
کمی که گذشت اپراتور دیوار بهم زنگ زد و گفت چون درگاه پرداخت ارز دیجیتال مسدود شده پس داخل دیوار هم نمیشه خرید و فروش کرد.
حسابی ترسیدم و فکر کردم میخواست دستگیرم کنه که بعدش گفت یه لینکی برات میفرستم و اگه روی این لینک کلیک کنی پولت برگشت داده میشه.
خداروشکر پولم برگشت که البته کاش بر نمی گشت!
اون فروشنده بهم گفت من نمیتونم پرداخت امن قبول کنم چون بارها سرم کلاه رفته!
برای بعضیا ارز فرستادم ولی معاملات رو تأیید نکردن و دیوار هم پولمو نداده.
منم بهش گفتم پس آیدی تلگرامتو بده اونجا صحبت کنیم.
آیدی رو ازش گرفتم و پیام دادم.
زیر پنج ثانیه جواب داد.ازش شماره کارت گرفتم.
وقتی واریز کردم ازم آدرس کیف پول دیجیتالمرو خواست.
براش فرستادم و گفتم تو ارزون داری باهام حساب میکنی!
تتر الآن صد تومنه ولی تو نود و پنج میخوای بفروشی.
یه طوری باشه که من هم مدیون نشم.
بعد گفت نه داداش مدیون نیستی.
خیالت راحت.
من خودم نود تومن خریدم و نود و پنج بفروشم کافیه.
دیگه با اصرار من قرار بود صد تومن بفروشه.
ازم هم تشکر کرد و گفت الآن میفرستم و خیالت راحت و ممنون که اعتماد کردی.
خلاصه چند دقیقه گذشت و دیدم خبری نشد.
گفتم لابد براش مهمون اومده و بی خیال شدم.
صبح که بیدار شدم دوباره تلگرام رو چک کردم و دیدم پیامم اصلا سین هم نشده.
داخل دیوار بهش پیام دادم داداش چی شد؟
سین کرد ولی جواب نداد.
خلاصه فهمیدم که چه کلاه گشادی سرم رفت.
شاید بگین اون لحظه چه حسی داشتی؟
راستش اولین بار بود که سرم کلاه میرفت.درسته که بارها مغازه دارها جنسشون رو بهم فرو کردن ولی این مورد برام خیلی تازگی داشت.
راستشو بگم اصلا ناراحت نشدم!
با خودم گفتم حقت بود.
آخه به کدوم عقلی بهش اعتماد کردی.خودم رو دلداری می دادم و میگفتم هدر دادن پول عیب نداره البته به شرط این که باهاش تجربه کسب کنی!
از طرف دیگه هم همیشه با خودم میگم کاش همه سوتی هام رو قبل ازدواج بدم.چون خیلی ضایس بعد ازدواج بخوای این طوری آبرو ریزی کنی.
یکی از فواید بی ارزش بودن پول ملی هم دقیقا همین چیزهاست.
وقتی پولی از دست میدی احساس حسرت نمیکنی خخخ
چون دو سال دیگه با خودت میگی با اون پول فوق فوقش یه شلوار میتونستم بخرم.
جدای ازین واقعا فکر نکنم دو میلیون تومن کلاهبرداری حساب بشه کلا!
یکی از فامیل هامون یه خونه ای خریده بود سه سال پیش به قیمت یک میلیارد.
هنوز نتوانسته بره داخلش چون مشکل سند داره و...
یکی از دوست هام هم دو سال پیش هشتاد میلیون طلا که مال خودش بود از خونشون دزدیدن!(الآن ارزشش سه برابر می شد)
خلاصه میخوام بگم که وقتی اتفاق بدی برای آدم افتاد بهتره بگه که می شد بدترم بشه!
مامانم همیشه میگه کاش آدما با پول امتحان بشن.
نه با زن و بچه و سلامتی و...
البته نذاشتم خانوادم بفهمن چون حوصله حاشیه های بیشتر نداشتم.
ازون فرد هم داخل سایت پلیس فتا شکایت کردم ولی امید زیادی ندارم که به نتیجه خاصی برسه.
چون باید به صورت جدی بیفتی دنبالش و بری دادگاه و فلان.
به اپراتور دیوار هم گزارش دادم و گفتم کلاهبرداره ولی هنوز اکانتش رو حتی نبستن.
حالا میدونین از چی می سوزم؟
من مراقب بودم که مدیون اون نشم و میخواستم تترهاشو گرون تر از خودش بخرم خخخ
بعد اون همون لحظه تو دلش میگفت اسکل من کلا قراره سرت کلاه بذارم و...
جالبه پروفایلشم این بود که خداروشکر حالمان خراب است نه ذاتمان.
بیو هم نوشته عشق من مادرم.
ای هندونه بره تو جگر مادرت با این حروم لقمه ای که بار آورد...
خلاصه این هم ازین جریان.
بچه ها خیلی مراقب باشید در فضای مجازی.
اصلا و تحت هیچ شرایط به کسی اعتماد نکنین.
از تجربیات بقیه درس بگیرین قبل از این که خودتون تجربه شین.
بای