سفیرپاکی
سفیرپاکی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نامه ای به دختران سرزمینم??

این روزها هرچقدرفکرمیکنم دلیلی برای ازدواج نمی بینم.نه تنهادلیلی برای ازدواج نمی بینم،بلکه احساس میکنم که ازدواج وبرقراری رابطه ی دائم باتو نوعی حماقت است!

میگویی چرا؟لحظه ای درنگ کن تابه توپاسخ دهم.

وقتی قبل از ازدواج هم به وصال تو میرسم دیگرچه نیازی است به ازدواج؟وقتی تانیمه های شب باتو چت میکنم وپای سخنان من مینشینی ونقش همدم را ایفا میکنی دیگرچه نیازی است به ازدواج؟

وقتی درخیابان هاوگذرگاه ها،تو را زیباتر از اتاق خوابت می بینم دیگرچه نیازی است به ازدواج؟

وقتی تنت رابدون دادن هیچ تعهدی در چنگ میگیرم،دیگرازدواج برای چه؟

آن زمان هایی که صرفا باخرج پول وزمان برای ساعاتی صاحب تو میشوم ودر کافی شاپ ها وپارک ها با تو خاطره سازی میکنم دیگر دست به حماقتی به نام ازدواج نخواهم زد!

آری،من یک احمق نیستم که بابت کارهای رایگان تعهدپرداخت کنم.

توبی هیچ تعهدی نیازهای مرابرآورده میکنی!توبدون گرفتن هیچ تضمینی ازآینده جسم وروحت رادراختیارمن میگذاری.آری!

من صاحب"تمام"تومیشوم بدون"هیچ" تعهدی!صرفاباگفتن چندجمله ی عاشقانه که برخاسته ازوجدانی است که مدت هاخاموش شده.

باردیگرکه نگران دیرازدواج کردن خودبودی این سوال را از خود بپرس که من چرابایدبه خواستگاری تو بیایم وقتی که "تمامِ"توراتصرف کرده ام!

ازدواجحجابدوست دخترخودسازیمذهبی
شکر که خدا هست?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید